روخ

معنی کلمه روخ در لغت نامه دهخدا

روخ. ( اِ ) گیاهی است که از آن بوریا بافند. ( فرهنگ رشیدی ). گیاهی است که از میان آب بروید و از آن حصیر ببافند، و آن را دوخ و رخ نیز گویند. ( از فرهنگ جهانگیری ) ( از آنندراج ) ( از انجمن آرا ). گیاهی است دراز خالی از برگ و بار که بدان بوریابافند. ( غیاث اللغات ). و در خراسان انگور و خربزه بدان آونگ کنند. ( از برهان قاطع ). || ( ص ) در پهلوی روده باشد. ( از فرهنگ اسدی ذیل روخ چکاد ). روت. لخت. لوت. روده. برهنه. عریان. عور. در ترکیب «روخ چکاد» روخ بمعنی لخت و برهنه است. رجوع به روخ چکاد شود. || گر و جرب دار. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه روخ در فرهنگ عمید

= دوخ

معنی کلمه روخ در فرهنگ فارسی

( اسم ) گیاهی است بدون برگ و بار که در میان آب روید و از آن حصیر بافند .

جملاتی از کاربرد کلمه روخ

از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال غیرت، باشگاه فوتبال ایرتیش پاولودار، باشگاه فوتبال توبول، باشگاه فوتبال آستانه، باشگاه فوتبال اوکژتپس، باشگاه فوتبال اورداباسی، و باشگاه فوتبال روخ خوژوف اشاره کرد.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال روخ خوژوف اشاره کرد.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال روخ خوژوف، باشگاه فوتبال لگیا ورشو اشاره کرد.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال لگیا ورشو، باشگاه فوتبال فورتونا دوسلدورف، باشگاه فوتبال بایر ۰۴ لورکوزن، باشگاه فوتبال پیاست گلیویتسه، و باشگاه فوتبال روخ خوژوف اشاره کرد.