معنی کلمه رزم دیده در لغت نامه دهخدا
نگهبان دژ رزم دیده هجیر
که با زور و دل بود و با گرز و تیر.فردوسی.به لشکر چنین گفت هومان شیر
که ای رزم دیده یلان دلیر.فردوسی.همان تا یکی رزم دیده هژبر
فرستم به جنگش چو غرنده ابر.فردوسی.همه رزم دیده همه مرد جنگ
بر آن کوه مانند غران پلنگ.فردوسی.همی گوید ای رزم دیده سوار
چه تازی تو اسب اندر این مرغزار.فردوسی.