رای ساز. ( نف مرکب ) مصلحت بین. مستشار. مصلحت اندیش. باتدبیر : ندید او همی مردم رای ساز رسیدش به تدبیرسازان نیاز.فردوسی. رأی ساز. [ رَءْی ْ ] ( نف مرکب ) در اصطلاح انتخابات کسی را گویند که در کار جمعآوری نظریه های واقعی افراد تقلب کند و بدروغ و حیله به سود خود یا دیگران رأی غیرواقع فراهم آورد. رأی تراش. جاعل رأی بنفع دیگری و یا خود.
معنی کلمه رای ساز در فرهنگ فارسی
در اصطلاح انتخابات کسی را گویند که در کار جمع آوری نظریه های واقعی افراد تقلب کند و به دروغ و حیله بسود خود یا دیگران رای غیر واقع فراهم آورد .
جملاتی از کاربرد کلمه رای ساز
روزنامه کیهان در مقالهای به مناسبت برگزاری جلسات هادیان سیاسی سپاه پاسداران به اثرگذاری سپاه از طریق هادیان سیاسی در انتخابات اعتراف کرد و نوشت: «به جز طیف رایدهندگان، مجموعهای از رای سازان و فعالان سیاسی وجود دارند که نقش اصلی در شکلگیری پدیده مبارک سوم تیر داشتهاند. این مجموعه هنوز هم به همان نیرومندی سابق و بلکه با نشاط تر از قبل در صحنه حضور دارد و در هر آوردگاهی در آینده نقشی کلیدی بر عهده خواهد داشت. بیآنکه قصدی برای محدود ساختن این مجموعه در طیفی خاص در میان باشد، صرفاً به عنوان یک آدرس میشود اینگونه فرض کرد که تشکلهایی چون بسیج دانشجویی، بسیج طلاب، بسیج استادان و حوزههای شهری و روستایی مقاومت بسیج جزو اصلیترین ارکان مجموعه رای ساز در سوم تیر ۸۴ بودند.»