روج

معنی کلمه روج در لغت نامه دهخدا

روج. ( اِ ) بر وزن و معنی روز است که بعربی نهار خوانند. ( برهان قاطع ). بمعنی روز است و در لغت تبری و دری جیم با زاء تبدیل می یابد، و رازی را که منسوب به شهر ری است راجی گویند. ( آنندراج ) :
به شهر ری به منبر بر یکی روج
همی گت واعظک زین هرزه لایی
که هفت اعضای مردم روج محشر
دهد بر کرده های خود گوایی
زنی بر عانه میزد دست و میگت
بسی ژاژا که ته آن روج خایی.بندار رازی ( از آنندراج ).و رجوع به روز و روچ شود. || غوره. انگور نارس. ( ناظم الاطباء ) ( از اشتینگاس ). و رجوع به روچه شود. || به هندی نیله گاو را گویند که گاو کوهی باشد. ( برهان قاطع ). نیله گاو. ( یادداشت مؤلف ). بز کوهی سپیدپای. ( از اشتینگاس ).
روج. [ رَ ] ( ع مص ) زود انجام گرفتن کاری. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || رایج بودن متاع. رواج. ( از المنجد ). در اقرب الموارد به این معنی تنها رواج آمده. روایی. ( لغت محلی شوشتر نسخه خطی ). || در هم آمیختن بادها چنانکه دانسته نشود از کجا می آیند. ( از المنجد ). || ( اِمص ، اِ ) فر و شکوه و مرتبه بلند. ( لغت محلی شوشتر ). || کنایه از زرق و برق. || تلاطم رودخانه و دریا. || شدت برف و باران و رعد. ( لغت محلی شوشتر ).
روج. ( اِخ ) ناحیه ای است از نواحی حلب که بین حلب و معرة واقع است. ( از معجم البلدان ).

معنی کلمه روج در فرهنگ عمید

= روز

معنی کلمه روج در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - زمانی که از طلوع آفتاب آغاز و به غروب ختم شود نهار روج مقابل شب لیل . یا روز امید و بیم قیامت رستاخیز . یا روز بخیر سلام و تعرفی است که در روز به شخصی که ملاقات کنند میگویند . ۲ - شبانه روز : [[ او را بر تو سه روز حق مهمانی است ]] ( کشف الاسرار ۵٠۱ : ۲ ) یا روز بازار ۱ - روزی که مردم در جایی جمع شوند و خرید و فروخت کنند . ۲ - رونق کار و بار گرمی بازار . ۳ - روزقیامت . یا روز باز خواست روز قیامت . یا روز برات روز جک . یا روز جک ( چک ) روز پانزدهم شعبان که روز برات است و شب این روز را شب جک و شب برات نامند . یا روز خوش ۱ - ایام خوش . ۲ - دوره جوانی . یا روز درنگ روز قیامت . یا روز سیاه ( سیه ) ۱ - روز بد یوم نحس . ۲ - روز ماتم . ۳ - آزار تشویش . یا روز شمار روز قیامت . یا روز فراخ زمانی که بعد از طلوع صبح تا غروب را شامل است . یا روز کار روز جنگ . یا روز کوشش روز جنگ و جدال . یا روز مظالم ۱ - رزو دادخواهی . ۲ - روز قیامت . یا روز نام و ننگ ۱ - روز جنگ و جدال . ۲ - روز ساز و آواز . یا روز ننگ و نبرد ۱ - روز جنگ و جدال . ۲ - ظاهر آشکار . ۳ - روزگار دوره فرصت : [[ امروز روز فلانی است ]] .
ناحیه ایست از نواحی حلب که بین حلب و معره واقع است

جملاتی از کاربرد کلمه روج

واخوری باده گلگون به سعادت همه شو می همه روج به غم خون جگر وا خوردن
کهی واجم که کی این روج آیو کهی واجم که هرگز وا نه‌ای روج
پتر بارتلمه در ماه اکتبر بار دیگر مدعی دریافت الهاماتی از آندره قدیس مبنی بر آغاز حرکت به سوی اورشلیم شد ولی ریموند بدون توجه به او قصد کرد تا برای یافتن آذوقه مورد نیاز سپاه به مناطق در کنترل مسلمانان حمله ببرد. او که پیش از این جلگه روج را به کنترل خود درآورده بود، از آنجا به سوی جنوب حرکت کرد و شهر باره را تصرف کرد و همه مردم تسلیم شده شهر را کشته و به بردگی گرفت و در انطاکیه به فروش رساند. او در این شهر همه مساجد را به کلیسا تبدیل کرد و یکی از کشیشان لاتین سپاه خود را به مقام اسقفی این شهر منصوب نموده و این انتصاب مورد تأیید ژان پاتریارک انطاکیه نیز قرار گرفت.
وی ته سر در بیابانم شو و روج سرشک از دیده پالانم شو و روج
ای جان جهان، جان جهان، دلبر گیل می دل همه روج داروتی دیمی میل
بیته بالین سیه مار به چشمم روج روشن شو تار به چشمم
چو روج آیو بگردُم گرد گیتی چو شو آیو به خشتی وانهُم سر