خان میر

خان میر

معنی کلمه خان میر در لغت نامه دهخدا

خانمیر. ( اِخ ) دهی است از دهستان دره کوه بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در 15 هزارگزی خاوری چقلوندی و ششهزار گزی جنوب راه شوسه خرم آباد به چقلوندی. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر و مالاریایی. دارای 120 تن سکنه که شیعی مذهب و لکی و لری و فارسی زبانند. این ده از چشمه ده تپه دارتوت مشروب میشود. محصولاتش غلات و صیفی و لبنیات است و اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی زنان فرش و سیاه چادر بافی است ، راه مالرو و ساکنین از طایفه بیرالوند بوده و زمستان به قشلاق میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
خانمیر. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه بخش دهخوارقان شهرستان تبریز. واقع در 3 هزارگزی شمال بخش و 3 هزارگزی شوسه تبریز به دهخوارقان. ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و دارای 436 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. این دهکده ازچشمه سار مشروب میشود و محصولاتش غلات و حبوبات و بادام است. اهالی بزراعت و گله داری اشتغال دارند و راه آن ارابه رو می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

معنی کلمه خان میر در دانشنامه عمومی

خان میر یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان ینگجه بخش حومه واقع شده است. این روستا ۷۰۹ نفر جمعیت دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه خان میر

لیک نام زند را بنمود درگیتی بلند پهلوان شیردل لطفعلی خان میر زند