رازان

رازان

معنی کلمه رازان در لغت نامه دهخدا

رازان. ( اِخ ) دهی است از دهستان ژان بخش دورود شهرستان بروجرد واقع در 30 هزارگزی جنوب باختری دورود. محلی کوهستانی و سردسیر و سکنه آن 880 تن است که شیعی مذهبند و به لهجه لری فارسی سخن گویند. آب آن از رودخانه و چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات ، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
رازان. ( اِخ ) دهی است از دهستان رازان بخش زاغه شهرستان خرم آباد ( مرکز دهستان ) که در 19هزارگزی شمال خاوری زاغه کنار شمالی خرم آباد به بروجرد واقع است. ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر مالاریائی و سکنه آن 1000 تن است که شیعی مذهبند و به لهجه لری فارسی سخن گویند. آب آن از سراب ترکه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان فرش بافی است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنان آن از طایفه آروان میباشند. چند باب دکان دارد. مزارع کوی بر آفتاب ، سرآب ترکه جوی کبود، جوی ساکی در این آبادی وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
رازان. ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش زاغه شهرستان خرم آباد است. این دهستان در خاور بخش واقع و محدود است از خاور بکوه سفره بخش دورود و ازباختر بدهستانهای قائد رحمت و دالوند از شمال به شهرستان بروجرد و از جنوب به دهستان سگوند. موقعیت طبیعی آن کوهستانی و جلگه یی و هوای آن سردسیر است. آب آن از رودآب کت و چشمه های مختلف مرتفعترین قلل جبال کوه های شاه نشین کلاه فرنگی ، سوچ ، آبکت تأمین میشود. مراتع مرغوبی در سینه و دامنه کوههای این دهستان وجوددارد که مورد استفاده گله داران میباشد. از 9 آبادی تشکیل گردیده و سکنه آن 1900 تن است. قراء مهم آن سرکرقه پایین آب کت بالا رازان ساکنان از طوایف آروان و بیرالوند هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
رازان. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات که در 3000 گزی خاور خمین واقع است. ناحیه ای است جلگه ای معتدل وسکنه آن 348 تن است که شیعی مذهب و فارسی زبان اند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، بن شن ، چغندرقند، پنبه و انگور شغل اهالی زراعت است. راه فرعی به خمین دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 96 ).

معنی کلمه رازان در فرهنگ فارسی

دهی است جزئ دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات .

معنی کلمه رازان در فرهنگ اسم ها

اسم: رازان (دختر) (کردی، فارسی) (تلفظ: rāzān) (فارسی: رازان) (انگلیسی: razan)
معنی: اسرار، رموز، ( مجاز ) رمزگونه، ( اعلام ) نام چند روستا و مکان در شهرستان های بروجرد، خرم آباد و محلات، نام روستایی در نزدیکی خرم آباد

معنی کلمه رازان در دانشنامه عمومی

رازان (خرم آباد). رازان، روستایی از توابع بخش زاغه شهرستان خرم آباد در استان لرستان ایران است.
این روستا در دهستان رازان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران سرشماری عمومی نفوس و مسکن، جمعیت آن ۱۵۲۹ نفربوده است.

معنی کلمه رازان در دانشنامه آزاد فارسی

(یا: رازها؛ سِفْرُ الاَسرار) اثری تألیف مانی، به گویش آرامی بین النهرین جنوبی و دربردارندۀ عناصر اصلی آموزۀ مانی. این کتاب اکنون در دست نیست. ابن ندیم نام کتاب را سِفْرالاسرار ضبط کرده و ترجمۀ عربی عنوان هجده فصل آن را آورده است. از این عنوان ها معلوم می شود که بخش هایی از کتاب در شرح اعمال پیامبران پیش از مانی است. بیرونی در ماللهند مطلبی از آن را دربارۀ تناسخ نقل کرده است. رازان عنوان چینی کتاب است که از فارسی میانه یا پارتی اخذ شده، اما در هیچ یک از متن ها دیده نشده است.

جملاتی از کاربرد کلمه رازان

در منصب صدرتو خرد نیک نگه کرد این حلقه در واشده رازان سوی دریافت
این روستا در دهستان رازان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۷۲ نفر (۱۴خانوار) بوده‌است.
چون دور کنم رقیب رازان ناپاک از الفت دیگریم سازد غمناک
نبود این هر دو عالم بود او کرد نه خود رازان زیان نه سود او کرد
بود چون کیمیا آن وقت و آن حال بگردد جمله رازان جمله احوال
در کنار رویداد سیاسی اوضاع و احوال فکری آن عصر قرار داشت؛ در قرن شانزدهم راهبان بودایی ژاپنی که برای مطالعه به چین رفته بودند، آثاری در مورد مکتب نو کنفوسیوسی که در آن ایام در چین به شهرت رسیده بود با خود به همراه آوردند. هایاشی رازان (۱۶۵۷–۱۵۸۳) اولین دانشمند نو کنفوسیوسی بود که به عنوان مشاور ایه‌یاسو در امور مذهبی درآمد و به‌تدریج این مکتب جدید مورد توجه شوگون‌سالاری توکوگاوا قرار گرفت. در مکتب نو کنفوسیوسی از ایدهٔ ایفای نقش مناسب هر فرد در یک جامعهٔ مبتنی بر سلسله مراتب اجتماعی و سیاسی حمایت می‌شد. در حالی که در مکتب بودایی، از لحاظ نظری و نه همواره در عمل، هریک از افراد بشر، بدون توجه به مرتبه اجتماعی و هرگونه تمایز دیگر در بصیرت بودایی، سهیم شمرده می‌شدند.