معنی کلمه رازان در لغت نامه دهخدا
رازان. ( اِخ ) دهی است از دهستان رازان بخش زاغه شهرستان خرم آباد ( مرکز دهستان ) که در 19هزارگزی شمال خاوری زاغه کنار شمالی خرم آباد به بروجرد واقع است. ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر مالاریائی و سکنه آن 1000 تن است که شیعی مذهبند و به لهجه لری فارسی سخن گویند. آب آن از سراب ترکه تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان فرش بافی است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنان آن از طایفه آروان میباشند. چند باب دکان دارد. مزارع کوی بر آفتاب ، سرآب ترکه جوی کبود، جوی ساکی در این آبادی وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
رازان. ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش زاغه شهرستان خرم آباد است. این دهستان در خاور بخش واقع و محدود است از خاور بکوه سفره بخش دورود و ازباختر بدهستانهای قائد رحمت و دالوند از شمال به شهرستان بروجرد و از جنوب به دهستان سگوند. موقعیت طبیعی آن کوهستانی و جلگه یی و هوای آن سردسیر است. آب آن از رودآب کت و چشمه های مختلف مرتفعترین قلل جبال کوه های شاه نشین کلاه فرنگی ، سوچ ، آبکت تأمین میشود. مراتع مرغوبی در سینه و دامنه کوههای این دهستان وجوددارد که مورد استفاده گله داران میباشد. از 9 آبادی تشکیل گردیده و سکنه آن 1900 تن است. قراء مهم آن سرکرقه پایین آب کت بالا رازان ساکنان از طوایف آروان و بیرالوند هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
رازان. ( اِخ ) دهی است جزء دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات که در 3000 گزی خاور خمین واقع است. ناحیه ای است جلگه ای معتدل وسکنه آن 348 تن است که شیعی مذهب و فارسی زبان اند. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، بن شن ، چغندرقند، پنبه و انگور شغل اهالی زراعت است. راه فرعی به خمین دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 96 ).