رادم

معنی کلمه رادم در لغت نامه دهخدا

رادم. [ دُ ] ( اِخ ) یکی از شهرهای لهستان و دارای 62519 تن سکنه است. و حومه آن نیز 196200 تن جمعیت دارد، در این شهر کارخانه های ذوب آهن و ریسندگی و پوست پیرایی وجود دارد.

معنی کلمه رادم در فرهنگ فارسی

شهریست در لهستان در شمال ناحیه کیلس دارای ۱۸٠٠٠٠ تن سکنه .مرکز چدن سازی محصولات شیمیایی و چرم سازیست .

جملاتی از کاربرد کلمه رادم

شخص حسود رادم تیغت بردد مار شاخ امید را نم کلکت بود نما
ساغرلب تشنه آرد خون مینا را بجوش جذب کودک رادم عیسی است دراحیای شیر
بنده ای دارد بهرام فلک کز سر تیغ کند اعدای و رادم بدر اندر یکدم
نه ماه آن شب از آن ماتم برآمد نه زان غم صبحدم رادم برآمد