معنی کلمه رمم در لغت نامه دهخدا رمم. [ رِ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ رِمّة. ( اقرب الموارد ). حبل رمم ؛ رسن کهنه و پوسیده. ( منتهی الارب ). رجوع به رمة شود.رمم. [ رُ م ُ ] ( ع ص ، اِ ) دختران زیرک. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغه ) .
جملاتی از کاربرد کلمه رمم می رمم همچو سگ گزیده زآب بسکه طوفان ز چشم تر دیدم می رمم از هر که باشد آشنای من کلیم آشنایِ معنیِ بِکر ام ، که آن بیگانه است از حدیث سود و سودا می رمم دیوانه وار حرف لیلی گوی تا دانی که مجنون عاقل است