دشمن رو. [ دُ م َ ] ( ص مرکب ) به صورت دشمن. دشمن روی. و رجوع به دشمن روی شود. - دشمن رو کردن ؛ خصم گونه کردن : تو رواداری خداوند سنی که مرا مبغوض و دشمن رو کنی.مولوی.
معنی کلمه دشمن رو در فرهنگ عمید
۱. به صورت دشمن، مانند دشمن. ۲. [مجاز] کسی که مردم از دیدن او نفرت داشته باشند.
جملاتی از کاربرد کلمه دشمن رو
اصفهان تا چند صائب سرمه در کارم کند زین زمین حرف دشمن رو به کاشان میکنم
عشق عاشق را ز غیرت نیک دشمن رو کند چونک رد خلق کردش عشق رو با او کند
گرامی فرزند غوغا را پندها سرودم و راه ها نمودم، مگر از تلواس بریدن باز آید و به هنجار پیوستن فراز. همه آب به هاون سودن افتاد، و به باد به چنبر پیمودن. از کاوش دوستان دشمن رو و آسیب این جور توان پرداز نه چندان هراسان است که به جز اندیشه گریز راهی داند، و مگر انداز پارس و پرداز خراسان گریز گاهی. داستانی شگرف و افسانه شگفت است که چنین بیچاره هیچ آزار که با هیچ چیز و با هیچ کس کارزارش نیست، به گناهی که جهانی به پاکی دامانش گواه است آلوده کرد و از کند و کوب و بند و چوب که سرکار سردار با همه سنگدلی ها باری درباره گناه پیشگان تباه اندیشگان سزاندید و روا نداشت فرسوده آید.
جمعی از مؤمنان میگفتند: بعد از این هر وقت با دشمن رو به رو شویم پشت نخواهیم کرد و فرار نمیکنیم ولی در روز احد فرار کردند تا آنجا که پیشانی پیامبر و دندان مبارک او شکسته شد.
بسته است دست دشمن رو به فعال را خاصه که شیر چرخ بود پیشوای ملک
با بهبود وضعیت و آرامش نسبی در جبههٔ سوریه، فرماندهان ارشد اسرائیلی فرصت را برای یک پاتک بزرگ و عبور از سوئز مناسب دیدند. آریل شارون معتقد بود که فوراً بایستی به لبه شمالی دریاچه مرة الکبری که تقریباً در وسط کانال سوئز قرار دارد، حملهور شده و از کانال عبور کرد. روز ۹ اکتبر نیروهای شناسایی آنها شکافی را بین سپاه دوم و سوم مصر در این نقطه یافته بودند. الیعازر رئیس ستاد مشترک و حییم بار-لو فرمانده جبهه جنوبی موافق بودند که این قسمت برای عبور از سوئز ایدئال است اما با توجه به نیروی زرهی عظیم ذخیرهٔ مصر منتظر فرصت مناسبی برای آغاز حمله بودند که با کمترین مقاومت دشمن رو به رو شوند.
گویی که فلانی را ببرید ز من دشمن رو ترک فلانی گو تا بیست فلان بینی