ذوالفقار علی
جملاتی از کاربرد کلمه ذوالفقار علی
تراست چیره زبانی چو ذوالفقار علی مرا چو تیغ پیاز و چگندر و آجیر
تیغ دو پیکر که ذوالفقار علی بود بود چو ابری چون هلال محمد
عدلش بروزگار عمر میکند نسب تیغش ز ذوالفقار علی میدهد نشان
مدتی است که از تحریرات شما محظوظ نشده ام، در این مرارت و زحمتهای خراسان چیزی که بفریاد ماها میرسد همان الفاظ و معانی دلپذیر شما بود که مرده را جان میدهد و خسته را درمان. حالا چه افتاده که باب این فیض مسدود است و فیض این نعمت مقطوع؟ مگر خدا نخواسته قصوری در محبت من گفته اند یا فتوری در مودت خود دیده اید؛ ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام. نشاید. هلم الصحیفه و المقلمه و ادن المحیبره المفعمه. تا:
خارجیان را ز ملک خویش براندیم با قلمی همچو ذوالفقار علی جان
بهر ثبات دین خداوند و نفی شرک تیغی چو ذوالفقار علی شکل لا یکیست
این خط به صورت رسمی به عنوان خط آتشبس توسط ایندیرا گاندی نخستوزیر هند و ذوالفقار علی بوتو رئیسجمهور پاکستان طی توافقنامه سیلما که در ۲ ژوئیه ۱۹۷۲ به امضا رسید، پذیرفته شد.
حاسدا تاب ذوالفقار علی چون توانی که رنجی از سوزن
چو ذوالفقار علی ز آسمان مدد یابد هر آن قلم که بدو مدح تو کنم تحریر
شهی که خنجر او کرد در مساکن خصم که ذوالفقار علی در حصار خیبر کرد
زند معاویه در آتش جهنم سر چو ذوالفقار علی سر برآورد ز نیام