درست کردار

معنی کلمه درست کردار در لغت نامه دهخدا

درست کردار. [ دُ رُک ِ ] ( ص مرکب ) درستکار. راست کردار. ( آنندراج ). استوار کار. || امین. ( ناظم الاطباء ). معتمد.

معنی کلمه درست کردار در فرهنگ عمید

= درستکار

معنی کلمه درست کردار در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه کارهایش به راستی و درستی انجام گیرد درست کردار . ۲ - امین و معتمد .
درستکار راست کردار استوار کار

جملاتی از کاربرد کلمه درست کردار

بنده پیر میفروشان باش که هماره درست کردار است