معنی کلمه دراز نفس در لغت نامه دهخدا درازنفس. [ دِ ن َ ف َ ] ( ص مرکب ) آنکه نفسی دراز دارد. || کنایه از پرگوی و پرحرف. ( برهان ). بسیار حرف زن. ( لغت محلی شوشتر خطی ). پرگو. بسیارسخن. روده دراز. پرروده. پرچانه. وراج. مکثار.
جملاتی از کاربرد کلمه دراز نفس چون بلبل دراز نفس منت بهار صائب درین چمن پی آوازه می کشیم تیزی چنان دراز نفس کامتداد آن در بینی زمین و زمان ریسمان کند