معنی کلمات "لغت نامه دهخدا" - صفحه 104
- رایضی
- رایون
- راهط
- راهور
- راهون
- راهیه
- راو
- راوق فروش
- راوق گری
- راوندان
- راه کشیدن
- راه گم کردن
- راهبانی
- راهزان
- راهسپر
- راهشان
- راست دیدن
- راست ساختن
- راست سوگند
- راست صورت
- راست مزه
- راست وعده
- راست کرداری
- راست گردیدن
- راست گمان
- راس الخیمه
- راس بعلبک
- راس کوه
- راست ایستاده
- راست بازار
- راست بازی
- راست خوی
- راست دست
- راز باشی
- راز جوی
- راز خاک
- راز داشتن
- راز دیدن
- راز فشانی
- راز نامه
- راز کش
- رامش جان
- رامش پذیر
- رامشگه
- راموت
- راندرس
- رانده و مانده
- راندگان
- رانکه
- رانگون
- راه اهن
- راه جویان
- راه خرج
- راه خوردن
- راه دانستن
- راه دیدن
- راه ری
- راه ساز
- راه سفید
- راه شاه
- ذوالاکتاف
- رازبین
- رازلیق
- رازین
- راست بال
- راست مایه
- راستوپی
- راستگاری
- راستی جستن
- راستی راستی
- راستی فرمای
- رانا
- راه شناختن
- راه مغان
- راه نماینده
- راه نهادن
- راه پویان
- راه پیچ
- راه چمن
- راه یابی
- ذوالعینین
- ذوالقدم
- ذوجنبتین
- رابته
- راخم
- رادنی
- رارای
- راسیا
- راسینه
- راشق
- راضب
- راضیان
- رافعی نشابوری
- رام برزین
- رام خراد
- رام دیو
- رامبراند
- راهجرد
- ذوالعلی
- ذوالوزارتین
- ذات شد
- ذات عرش
- ذات قرب
- استراب
- آموزشگاه
- اردکان
- دیگ پایه
- ذئبان
- ذات الجنب
- ذات اوهام
- دوپوسته
- دژاگاه
- دژمناک
- دژمنش
- دژپسند
- دوستگانی
- دوسیده
- دوشیده
- دولت خانه
- دولتیار
- دولتین
- دونک
- خنق
- خواب بند
- خوابنیده
- داد پناه
- خطابات
- خطابیه
- خطیب تبریزی
- خرده شناس
- خرق اجماع
- خرکمان
- خرگور
- خزانه خانه
- خزم
- خسته بند
- خشمگن
- خشمگینی
- داریال
- داریه
- داستان بودن
- داستان گوی
- داستایفسکی
- داسن
- داشاب
- داعی الاسلام
- داعیه دار
- داغ برران
- داغ و دود
- داغ و درد
- داغ شدن
- داغ سوختن
- داغ سازی
- داغ رفتن
- داغ خورده
- داغ حبش
- داغ بلند
- داغ بررخ
- دالتون
- دالی را
- دام اجلاله
- دام بازی
- دام دیده
- دام رود
- دام عنکبوت
- دام مشکین
- داغ چیدن
- داغ کرده
- داغ یعقوبی
- داغدشت
- داغر
- داغون
- داغگه
- دافه
- دال پری
- دالاب
- دانش فروش
- دانش پرست
- دانش پرور
- دانش پسند
- دانش پناه
- دانش گزین
- دانشیاری
- دانندگی
- داناکیل
- دانای روم
- دانای طوس
- دانتون
- داندر
- دانستگی
- دانش اندیش
- دانش دوست
- دانش سگال
- دامن فراخ
- دامن پاکی
- دامن چیدن
- دامنکوه
- دامنگیری
- دامگه
- دامیان