معنی کلمه زبان بستگی در لغت نامه دهخدا
سوی خانه آمد به آهستگی
نگه داشت مهر زبان بستگی.نظامی.بزاری بنالید زان خستگی
شفیعی نه بیش از زبان بستگی.نظامی.رجوع به زبان بسته شود. || زبان گرفتگی. زبان آور نبودن. فصاحت نداشتن. گیرداشتن زبان :
وگر زانکه دارد زبان بستگی
نویسد مثالی به آهستگی.نظامی.اینت فصاحت که زبان بستگی است
اینت شتابی که در آهستگی است.نظامی.رجوع به زبان بسته و زبان گرفتن و زبان گیرکردن و زبان گیر شود.