راست و دروغ

معنی کلمه راست و دروغ در لغت نامه دهخدا

راست و دروغ. [ ت ُ دُ ] ( ترکیب عطفی ، ص مرکب ) صدق و کذب.
- امثال :
راست و دروغش به گردن راوی . نظیر: العهدة علی الراوی. ( امثال و حکم دهخدا ج 2 ص 858 ).

معنی کلمه راست و دروغ در فرهنگ فارسی

صدق و کذب

جملاتی از کاربرد کلمه راست و دروغ

فصل: اما اگر به کسی ودیعتی نهی پنهان منه، که نه کسی چیزی از آن تو از وی بخواهد ستد و بی دو گواه عدل چیز خویش بکسی منه ودیعت و بدآنچ دهی حجتی از وی بستان، تا از داوری رسته باشی، پس اگر به داور‌ی افتد به داوری دلیر مباش که دلیری نشان ستم‌کاری‌ست و تا توانی هرگز سوگند راست و دروغ مخور و خود را به سوگند خوردن معروف مکن، تا اگر وقتی سوگندت باید خورد مردمان ترا بدان سوگند راست‌گوی دارند؛ هر چند توانگر باشی و نیک‌نام و راست‌گوی باشی خویشتن از جملهٔ درویشان دان، که بدنام و دروغ‌زن را عاقبت جز درویشی نباشد و امانت را کار بند، که امانت را کیمیا‌ی زر گفته‌اند و همیشه توانگر زئی، یعنی که امین باش و راست‌گوی، که مال همه عام امینان راست و راست‌گویان را‌. و بکوش که فریبنده نباشی و حذر کن تا فریفته نشوی، خاصه در بنده خریدن و بالله التوفیق.