معنی کلمه روانشناسی در لغت نامه دهخدا
تاریخچه روانشناسی : روانشناسی تا دویست سال قبل در اروپا و تا چندین سال پیش در ایران جزء فلسفه و یکی از فصول آن بشمار میرفت. جان لاک انگلیسی و کندیاک فرانسوی نخستین حکمایی بودند که از توجیهات آسان و موهومی که تصور «قوای نفسانی » به حکمت قدیم وفلسفه قرون وسطی میداد چشم پوشیدند و سعی کردند که با روش «مشاهده » نسبتهای منظم و ثابتی را که میان نفسانیات برقرار است مکشوف بدارند، یعنی قانونهای این کیفیات را به دست آورده آنها را جایگزین «قوای » مزبور بسازند. بدین طریق شالده روانشناسی جدید ریخته شد و این رشته از معلومات بشری هم مانند بسیاری از معلومات دیگر از فلسفه جدا گردید و علمی مستقل را تشکیل داد. از این رو باید کتاب لاک در موضوع «قوه فهم بشری » و کتاب کندیاک در موضوع «احساسات » را مبنای علم جدید محسوب داشت. پس از این دو حکیم ، دانشمندان دیگر مانند دیوید هیوم ، بین ، میل ، سپنسر، تن ، ژفروا، گارنیه و برگسن به استحکام این بنیان کوشیدند و از خودآثاری جاودانی به یادگار گذاشتند. لیکن روشی را که این حکما در تحقیقات خود بکار می بردند عبارت بود از «مشاهده داخلی » یا «سیر انفسی » و آن هرچند طریقه ضروری این علم است و نتایج بزرگ حاصل کرده و می کند ولی چون از نقص و عیب مبرا نیست نمی تواند بتنهایی توسعه کامل روانشناسی را تأمین کند. این بود که دانشمندانی دیگر به خیال افتادند مشاهده خارجی یا «روش عینی » و تجربه را که در علوم طبیعی معمول گردیده و اکتشافات و اختراعات بزرگی را نتیجه داده بود در این علم نیز وارد کنند. از روزی که این منظور عملی گردیدانقلابی عظیم در روانشناسی پدید آمد و بر وسعت دامنه آن چنان بیفزود که انسان را دچار بهت و حیرت میسازد. این پیشرفت سریع سبب شد که روانشناسی هر روز از فلسفه و علوم نظری بیشتر دوری جست و در میان علوم تحققی جای مناسبتری را برای خود باز کرد. از عمده ترین روشهایی که این مقام را به روانشناسی داده اند و عوامل مهم توسعه آن بشمار میروند یکی طریقه «پسیکوفیزیک » یا روش «روان و ماده » است که بوسیله آن سعی کرده اند میان محرک خارجی و کیفیت انسانی نسبت عددی بدست آورند و از اندازه گیری محرک یا عامل مؤثر خارجی که امر مادی و بنابراین قابل اندازه گیری است قیاس کنند به کیفیات نفسانی. مؤسس این طریقه وبر و فخنر آلمانی هستند. دیگر طریقه «پسیکوفیزیولژیک » یا روش «روان و تن » است که در واقع از زمان کابانیس و کتاب او موسوم به «مناسبات روان وتن » آغاز گردید و دانشمندان دیگر آن را قبول کرده وبکار برده اند، مانند گال آلمانی و شارکو فرانسوی که به تحقیق مناسبات نفسانیات با اعصاب و مراکز عصبی خاصه قشر خارجی مغز پرداخته اند و برون سیکوارد که بیشتر تأثیر غدد آندکرین را در حالات نفسانی معلوم داشته است. دیگر طریقه تحقیق در امراض روحی است که اهمیت و لزوم آن را کتابهای ریبو روانشناس نامی فرانسوی ، درباره «امراض حافظه » و «امراض انتباه » و «امراض شخصیت » و «امراض اراده » بخوبی آشکار ساخته است. دانشمندانی مانند بروسه و فالبر و در زمان حاضر دکتر پیر ژانه و دکتر ژرژ دوما و دیگران در تحقیقات خودبه این طریقه متوسل بوده و هستند. دیگر طریقه «تست » است که بخصوص از سی سال به این طرف معمول گردیده است و به کار تعیین سن عقلی کودکان و جوانان - که گاهی پایین تر و گاهی بالاتر از سن حقیقی آنان است - میرود و استعدادهای مختلف آنها را اندازه میگیرد. این طریقه تحقیق در واقع با گالتن مردم شناس انگلیسی و کتاب او موسوم به «تحقیق در قوه دماغی انسان » و با آزمایشهای روحی کاتل امریکایی آغاز شد و با آلفرد بینه فرانسوی به صورت قطعی خود درآمد و توسعه عجیبی حاصل کرد. دیگر طریقه ای است که حرکات و اعمال را مقدمه تحقیق نفسانیات قرار می دهد و وجه کاملش آن است که پرفسور پاولو فیزیولژیست شهیر روسی در تحقیقات خود راجع به حرکات انعکاسی مشروط به کار میبرد و آن را پاره ای روانشناسان که سردسته آنها وتسن آمریکایی است درباره انسان نیز معمول داشته اند. این طریقه که «بیهیوریسم » خوانده شده است و میتوان از آن به علم «سلوک و رفتار» تعبیر کرد، چنان است که محقق از هر گونه فرضی راجع به چگونگی حالات نفسانی انسان یا حیوان خودداری کرده فقط به مشاهده و بررسی مجموع حرکات و رفتاری که از او در برابر عوامل مؤثر خارجی و اوضاع و احوال معین سر میزند میپردازد، بعبارت دیگر مطالعه چگونگی انطباق بدن است بامحیط خارج. دیگر طریقه تحلیل روحی است که فروید حکیم نامی اتریشی را باید واضع آن دانست. دیگر طریقه اجتماعی است که علمایی مانند دورکیم و دیگران بکار بستن آن را توصیه می کنند. باری افزایش و تنوع روشهای تحقیق در روانشناسی بر سرعت پیشرفت و توسعه این علم بیفزود و چیزی نگذشت که علوم مختلف مانند «روانشناسی کودکان »، «روانشناسی حیوانی »، «روانشناسی از لحاظ امراض دماغی » ، «روانشناسی تجربی »، «روانشناسی پرورشی »، «روانشناسی تطبیقی » و جز آنها از آن منشعب گردید. ( از کتاب روانشناسی نگارش علی اکبر سیاسی چ 1331 صص 1 - 4 ).