معنی کلمات "ویکی واژه" - صفحه 55
- ارائه کردن
- باده پرست
- بديل
- بدنه
- باله
- اچه
- برگرداندن
- باد صبا
- برزخ
- آزمونکننده
- آتش مزاج
- اعتماد
- بدگمان
- بالا آمدن
- ایجاب
- اعناق
- اولیاء
- بساتین
- ذوالقعده
- ذوالحجه
- اشهر
- بایر
- با اهمیت
- برده
- بسیاری
- آپاتیت
- برفک
- بای پس
- اکلیل
- آبشار
- باشگاه
- اینجو
- ایرانزمین
- بروس
- برگردان
- استدلال
- ایزدان
- اهل بیت
- بایت
- بادپیما
- برخط
- بالش
- بازرسی
- آماری
- اعوج
- بادخن
- باد پروا
- اغارید
- ارتفاق
- آدم داخل
- اَ
- آب نی
- اقاقیا
- اعتدال بهاری
- ارکیده
- ارتجاء
- آنزان
- تک ۲
- آرزو کردن
- حدایق
- حشیشی
- حقيق
- حیاط خلوت
- حواله کرد
- حوالت
- حلقه اولیه
- حلبا
- حلاق
- خصیب
- خط پیوند
- خطای تصادفی
- خطبت
- خطبه
- خفیر
- خلبان ناظر
- خلوتی
- خلّخ
- خلیل
- خلیه
- خماری
- خماهن
- خنب
- خنزیر
- خواب آور
- خواست
- خواسته
- خوالیگر
- خوان یغما
- خلع سلاح
- خودداری
- خودریختی
- خودشکوفا
- خایف
- خدم
- خدمات سلامت
- خر کردن
- خراب آباد
- خرابکاری
- خرامنده
- خرزه
- خرمنگاه
- خرید
- خریداری
- خریف
- خزانه ژن
- خشوع
- خشکش
- خوشه چین
- خون کردن
- خونبها
- خونین جگر
- خوگر
- در مسیر
- در پاشنه
- در پیچی
- دلنشین
- دلیل
- دم بخت
- دم بر زدن
- دم سرد
- دم کرده
- دم کل
- دماخ
- دمادم
- دمان
- دمکراسی
- دمیدن
- دنباله کراندار
- دنبه
- دندان مزد
- دندانهای
- دوبلاژ
- دوخاتون
- دود کردن
- دودلی
- دور انتخابی
- دواج
- دواعی
- دوالک باز
- دوانه
- دوایر
- دوبال
- دوبرجی
- دهم
- دهنت
- دهک
- دو تا
- دو فیلم با یک بلیت
- دو پهلو
- دوئل
- دیر کهن
- دیرانه
- دیرباور
- دیرند
- دیرپا
- دیرینمردمشناسی
- دیسکوتک
- دون
- دونگاره
- دونیا
- دوگاه
- دویدن
- دولت الکترونیکی
- دولت تحتالحمایه
- دولت موقت
- دولتخواه
- دولتمرد
- دولتمند
- دولتی
- دومینو
- دیماه
- ذا
- ذات البروج
- ذاتگرا
- ذخر
- ذخیره معدنی
- ذخیره ۱
- دیپلماتیک
- دیپلماسی
- دیپورت
- دیک
- دیکتاتور
- دیکته
- دیگ جوش
- رایزنی
- رایش
- ربابی
- رباح
- ربح
- ربض
- رود جیحون
- رودبار
- رودل
- روریز
- روسی
- روسیاه
- روشان
- روشن بین
- روشن
- روشنا