آتش مزاج

معنی کلمه آتش مزاج در لغت نامه دهخدا

( آتش مزاج ) آتش مزاج. [ ت َ م ِ ] ( ص مرکب ) تندخو.

معنی کلمه آتش مزاج در فرهنگ عمید

( آتش مزاج ) ۱. سوزاننده.
۲. [مجاز] دارای غریزۀ شدید جنسی، آتشی مزاج.

معنی کلمه آتش مزاج در فرهنگ فارسی

( آتش مزاج ) تندخو

معنی کلمه آتش مزاج در ویکی واژه

آتش‌مزاج
.یژگی آنچه می‌تواند آتش یا حرارت ایجاد کند. سوزاننده. نفت ... این آتش‌مزاج ... کار زغال را هم می‌کند. «مستوفی»

جملاتی از کاربرد کلمه آتش مزاج

عشق آتش مزاج گل رویان گشته معمار خانهٔ دل ما
دایه‌ام عشق‌ست اگر آتش مزاجم باک نیست گرچه از خاکم ولیکن شیر آذر خورده‌ام
عشق معشوقان ولی برعشقهاست عشق خود آتش مزاج و بیحیاست
بده ساقی آن آب آتش مزاج بکن در دم از درد جامی، علاج
ساقی، کجاست بادهٔ آتش مزاج تو؟ صد رنگ خواری از خرد خام می کشم
می ار آبی است لیک آتش مزاجی است علاج هر فسرده جان خام است
نگار نانوا آتش مزاج است ز نانش دین و ایمان را رواج است
چون آن بی ادب بود آتش مزاج بپاسخ شد آتش فشان از لجاج
بت گردنکشی آتش مزاج خان و مان سوزی خدا ناترس کم حرفی سخن نشنیده خودرایی
عشق خود آتش مزاج و سرکش است ملتهب در روز و شب چون آتش است