برزخ

برزخ

معنی کلمه برزخ در لغت نامه دهخدا

برزخ. [ ب َ زَ ] ( ع اِ ) بازداشت میان دو چیز. ( از ترجمان جرجانی ). || حائل و بازداشت میان دو چیز و فیه قوله تعالی ، بینهما برزخ لایبغیان . ( منتهی الارب ) ( از آنندراج ). چیزی که میان دو چیز دیگر حایل باشد. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). حاجز میان دو چیز. ( از اقرب الموارد ). بازداشت میان دو چیز است چنانکه در قرآن است : بینهما برزخ لایبغیان . ( کشاف اصطلاحات الفنون ). چیزی که در میان دو چیز متخالف حائل باشد خواه از آن هر دو متخالف در خود مناسبتی داشته باشد یا نه چنانکه اعراف برزخ است میان بهشت و دوزخ و بوزینه برزخ است میان بهائم و انسان و درخت خرما و مردم گیاه برزخ است میان حیوانات و نباتات و بسد یعنی مونگا برزخ است میان نباتات و جمادات. ( غیاث اللغات ) :
هر کش امروز قبله مطبخ شد
دانکه فرداش جای دوزخ شد
آدمی را در این کهن برزخ
هم ز مطبخ دری است در دوزخ.سنایی.قوی دلی که به بحرین بر او نرسد
بخار بخل که جود است در میان برزخ.سوزنی. || حایل میان دنیا و آخرت و آن از زمان مرگ تا زمان قیامت باشد و هرکسی که می میرد داخل برزخ میگردد. ( از اقرب الموارد ). آنچه میان دنیا و آخرت باشد از وقت مرگ تا حشر. ( ترجمان القرآن ). ج ، برازخ. ( از اقرب الموارد ). همستکان.اعراف. برزخ آنچه میان دنیا و آخرت باشد و آن زمانی است از وقت مرگ تا وقت نشور. ( کشاف ). عالمی میان مرگ و نشور. ( تفلیسی ) :
بر سردو رهی امروز بکن جهدی
تات بی توشه نباید شد از این برزخ.ناصرخسرو.- عالم برزخ ؛ عالم میان دنیا و آخرت. همستکان. عالمی میان مرگ و نشور. پیکرستان.
|| گور. ( مهذب الاسماء ). و آنچه در قرآن آمده است : برزخ الی یوم یبعثون . مراد از برزخ در اینجا قبر است زیرا که واقع شده است میان دنیا و آخرت. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || خطی میان بهشت و دوزخ. ( کشاف اصطلاحات الفنون از لطائف اللغات ). || ( اصطلاح فلسفی ) برزخ در اصطلاح حکمای اشراقیان جسم را گویند و در شرح اشراق الحکمه در بیان انوار الهیه گوید در نزد حکمای اشراقی برزخ جسم است زیرا برزخ چیزی را گویند که بین دو چیز دیگر حائل باشد و اجسام کثیفه نیز دارای همین وضع باشند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). در اصطلاح حکمای اشراقی جسم را که ذاتاً تاریک است و تا به نورغیر متصل نشود روشنی پیدا نمی کند برزخ نامند. ( دایرة المعارف فارسی ). || ( اصطلاح صوفیه ) برزخ در اصطلاح سالکان روح اعظم را گویند و عالم مثال را که حائل است میان اجسام کثیفه و ارواح مجرده و دنیا و آخرت را نیز برزخ گویند و پیر و مرشد را نیز. ( کشاف اصطلاحات الفنون از کشف اللغات ). عالم مشهود بین عالم معانی مجرده و اجسام مادی. ( تعریفات جرجانی ). || ( اصطلاح شطاریان ) برزخ صورت محسوسه مرشد باشد که آن مرشد واسطه است میان حق تعالی و مسترشد پس ذاکر را بایدکه در وقت ذکر صورت مرشد را در نظر خود متصور دارد تا از برکت آن بقرب حق تعالی برسد و خود را و کل کائنات را در هستی حق گم کند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

معنی کلمه برزخ در فرهنگ معین

(بَ زَ ) [ ع . ] ۱ - ( اِ. ) حایل بین دو چیز. ۲ - حد فاصل میان بهشت و جهنم . ۳ - (ص . ) ناراحت ، عصبانی ، ناخشنود.

معنی کلمه برزخ در فرهنگ عمید

۱. حائل و فاصله بین دو چیز.
۲. عالم بین دنیا و آخرت، از هنگام مرگ تا روز قیامت.
۳. [عامیانه، مجاز] تشویش، نگرانی، سردرگمی.
۴. (جغرافیا ) قطعۀ زمین باریکی میان دو دریا که دو قطعه خشکی وسیع را به یکدیگر متصل می کند.

معنی کلمه برزخ در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- حایل بین دو چیز فاصل میان دو چیز . ۲- قطع. باریکی از خشکی که دو خشکی بزرگ را بهم متصل میسازد و دو قسمت آبرا از هم جدا میکند مانند ( برزخ پاناما ) که در آن ترع. پاناما حفر شده است و دو قسمت آمریکای مرکزی را بامریکای جنوبی متصل میساخت . ۳- حد فاصل میان دنیا و آخرت ۴- عالم مثال از آن جهت که حاجز میان اجسام کثیفه و عالم ارواح مجرده است . یا برزخ خاضغ . یا برزخ خافی . در حکمت اشراق مراد جسم غیر منیر یعنی مستنیر است جسم خافی جوهر غاسق یا برزخ سفلی . یا برزخ علوی . یا برزخ قابس . یا برزخ قاهر .
باز داشتن میان دو چیز یا حائل و باز داشت میان دو چیز و فیه قوله تعالی بینهما برزخ یبغیان .

معنی کلمه برزخ در دانشنامه عمومی

برزخ (فیلم ۲۰۲۳). برزخ ( به انگلیسی: Limbo ) فیلمی محصول سال ۲۰۲۳ و به کارگردانی ایوان سن است. در این فیلم بازیگرانی همچون سایمون بیکر، راب کالینز، ناتاشا وانگانین و نیکلاس هوپ ایفای نقش کرده اند.
برزخ (مسیحیت). برزخ محیطی است برای تنبه موقتی افراد. مفهوم برزخ به اوایل مسیحیت باز می گردد اما اشاره مستقیم آن بعدها به وجود آمد.
اولین اشاره مستقیم به برزخ در قرن ششم میلادی صورت گرفت. و بدین معنی است که کسانی که در دوستی با خداوند بمیرند اما از گناهان برحذر نباشند باید این مرحله را بگذرانند تا پاک شوند. اما پروتستان ها وجود چنین مکانی را قبول ندارند.
از اولین اشاره ها می توان به کمدی الهی اثر دانته آلیگری اشاره کرد.
برزخ در سریال هایی مانند لاست، زندگی روی مریخ، فرینج و سوپرنچرال مورد اشاره قرار گرفته است.
در ساوث پارک و در قسمت «ستاره های معروف مردگان» به برزخ اشاره می شود.

معنی کلمه برزخ در دانشنامه آزاد فارسی

بَرزَخ
(در لغت به معنی حایل و حدّ فاصل بین دو چیز) حدّ واسطِ عالم جسمانی و مجرّد. در نزد اهل شرع و فیلسوفان حکمت متعالیه، برزخ، جهانِ صورت های بدون ماده و به تعبیر دیگر، جهان نفوس غیرمتعلق به ابدان است. در این معنا مترادف با عالم مثال است. دربرابر مرتبۀ خیال یا بعد مثالی وجود انسان که آن را برزخ متصل نیز می نامند، عالم برزخ را برزخ منفصل می خوانند. این عالم برخی اوصاف ماده از قبیل بُعد را داراست اما فاقد قوه و حرکت و زمان و مکان است و در واقع نیمه مجرد و نیمه مادی است و مجرد تامّ نیست (← سلسله مراتب هستی). این اصطلاح در رویکرد کلامی به معنی جهان پس از مرگ و پیش از روزِ رستاخیز است که در آن افراد بشری، براساس ملکات نفسانی خود در آن زندگی می کنند و برحسب این ملکات در بهشت یا دوزخ برزخی به سر می برند. به گفته ابن عربی این بخش از جهان به حسب عدم اطلاع دقیق از آن «غیب محالی» خوانده می شود. در آیات متعدد قرآن به وجود حیات در عالم بعد از مرگ (قبل از رستاخیز) اشاره شده و در روایات اسلامی نیز توضیحاتی در این زمینه وجود دارد.
برزخ (علوم زمین). بَرزَخ (علوم زمین)(isthmus)
بَرزَخ پاناما
(یا: باریکۀ خشکی میان دو آب) نوار باریکی از خشکی، و محل اتصال دو تودۀ خشکی بزرگ تر. مثلاً، برزخ پاناما قاره های امریکای شمالی و جنوبی را به یکدیگر متصل می کند.

معنی کلمه برزخ در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] از دیدگاه قرآن و روایات، برزخ و قبر یک چیز است که گاهی از آن به عالم قبر و گاهی از آن به عالم برزخ یاد می شود. برزخ در لغت یعنی چیزی که حایل بین چیزی و چیز دیگر باشد. ازاین رو به جهانی که میان دنیا و آخرت واقع می شود برزخ اطلاق می گردد؛ چنان که در آیاتی از قران، برزخ بیانگر فاصله میان دو دریاست. برزخ در اصطلاح حکمت : به همان عالم مثال اطلاق می شود ، زیرا عالم مثال حد فاصل بین عالم عقل و عالم ماده است.و در اصطلاح شریعت : فاصله میان مرگ تا قیامت کبری را گویند.
برزخ قیام و زندگی جدید و جهانی نو است؛خواه گودالی از گودال‎های دوزخ باشد، یا باغی از باغ‎های بهشت. پس برزخ معبر و دالان ورودی به قیامت و حشر اکبر است و انسان در ادامه ی مسیر زندگی دنیا وارد جهان برزخ می شود، که سراسر آگاهی و حیات است «النّاس نیام فإذا ماتوا انتبهوا»
برزخ در آیات قران
قرآن کریم در آیاتی از جهان برزخ خبر داده است؛ مانند:
۱ـ «... و من ورائهم برزخ إلی یوم یبعثون :واز پس انان برزخی است ، تا روزی که مبعوث شوند.« این آیه حکایت می‏کند که ، بعد از مردن تا قیامت حالتی وجود دارد که آن حالت ،حائل و فاصله میان زندگی این دنیا و قیامت است.
۲-النّار یُعرضُون علیها غدوّاً وعشیّا پیامبر اسلام صلوات الله علیه فرمودند: هرگاه یکی از شما از دنیا برود، اگر از اهل بهشت باشد از بهشت، و اگر از اهل آتش باشد از جهنّم هر صبح و شام جایگاهش به او عرضه می شودو به او گفته می شود: این موقف معین، جایگاه توست وقتی در قیامت خداوند تو را مبعوث کرد، به این جا منتقل می شوی «امام صادق علیه السلام نیز در تفسیر آیه مزبور فرمودەاند: این رخداد پیش از قیامت است؛ زیرا در قیامت صبح و شام نیست. پس اگر کافران هر صبح و شام معذّب می شوند معلوم می شود در برزخ و پیش از قیامت است.»
۳- خداوند متعال درباره ی بت پرستان زمان حضرت نوح علیه السلام می فرماید: «مما خطیئاتهم اغرقوا فادخلواناراً؛ بر اثر خطا کاری‎ها غرق شدند و به مجرد غرق شدن، به آتش وارد شدند.» البتّه این سخن غیر از تشریفات فقهی مانند لزوم غسل دادن، حنوط ، کفن کردن ،نماز خواندن و خاک سپاری و نیز نماز لیلة الدّفن است. مفسران، این آتش را همانند آتشی که در آیه بعد مطرح است، برزخی می دانند و این گونه از آتش‎ها در درون آب هم موجود است؛ زیرا مربوط به خود شخص تبه کار است. اگر میّت را دفن نکنند نیز برزخ و سؤال و جواب قبر دارد. از این رو برزخ را قیامت صغری می نامند.
۴-«ولا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون» مفسران این حیات را برزخی دانسته اند گرچه اختصاصی به آن ندارد.« یونس بن ظبیان از حضرت صادق علیه السلام نقل می کند: خداوند هر گاه روح مؤمنی را قبض کند، روح او را در قالبی همگون قالب دنیوی او قرار می دهد و هر گاه کسی بر آنان وارد گشت، او را به همان صورتی که در دنیا داشته است می شناسند.» (مجمع البیان ۱/۴۳۴و
۵- «ولا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربّهم یرزقون» ؛پیامبر اکرم صلوات الله علیه ذیل این آیه، بیانی نزدیک به روایت یونس دارد. سپس می افزاید: جعفر بن ابی طالب را که در جنگ موته شهید شد، در حالی مشاهده کردم که با دو بال همراه فرشتگان در پرواز بود. (مجمع البیان ۲/۸۸۳.) بنابراین، شهیدان نخواهند مرد و نمردە وارد بهشت برزخی می شوند گرچه از لحاظ قوانین حاکم بر طبیعت می میرند و مردەاند.
۶-«و مَن أعرض عن ذکری فإنّ له معیشةً ضَنکاً ونحشره یومَ القیمة أعمی » ؛ که معیشت ضنک را برخی بر برزخ تطبیق کردەاند.
۷- «یثبّت الله الّذین امنوا بالقول الثّابت فی الحیوة الدّنیا و فی الاخرة» این آیه و آیات بعد، بر بهشت برزخی دلالت دارد .
۸- «والّذین‎هاجروا فی سبیل الله ثمّ قُتِلوا أو ماتوا لیرزقنّهم الله رزقاً حسناً»
۹- «قیل ادخل الجنّة قال یا لیت قومی یعلمون بما غفرلی ربّی و جعلنی من المکرمین»
برزخ در روایات
از نظر روایات نیز، وجود بدن برزخی امری مسلم و قطعی است . در روایات و احادیث، از «عالم برزخ» در برخی مواضع، با واژه «قبر» یاد شده است. البته در پاره‏ای موارد، منظور از کلمه «قبر» در روایات، قبر مادی و خاکی است. با دقت در محتوا و صدر و ذیل روایات، می‏توان به خوبی دریافت که مقصود از لفظ «قبر» در آنها، «قبر خاکی» است یا مراد «نظام برزخی» است.
۱- در روایات و احادیث، از «عالم برزخ» در برخی مواضع، با واژه «قبر» یاد شده است از جمله به ذکر روایتی از امام سجاد علیه السلام می پردازیم: زهری نقل می‏کند: امام سجاد علیه السلام فرمود:سخت ‏ترین ساعت‏ها برای فرزند آدم، سه ساعت است: ساعت اول،ساعتی است که در آن ملک الموت را می‏بیند و ساعت دوم، ساعتی است که در آن از قبر خود بر می‏خیزد و ساعت سوم، ساعتی است که در برابر خدای متعال می‏ایستد، یا به سوی بهشت است و یا به سوی آتش». سپس فرمود: «ای فرزند آدم! اگر هنگام مرگ نجات یافتی، پس و گرنه به هلاکت رسیدی. وای فرزند آدم! اگر در موقعی که به قبر خود گذاشته می‏شوی نجات یافتی، و گرنه به هلاکت افتادی، و اگر هنگامی که انسان‏ها بر صراط امر می‏شوند نجات یافتی، و الا به هلاکت رسیدی و اگر در آن هنگام که انسان‏ها در برابر پروردگار قرار می‏گیرند نجات یافتی، و گرنه به هلاکت افتادی.»سپس این آیه از قرآن را تلاوت کرد :«وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلی‏ یَوْمِ یُبْعَثُونَ ؛ ؛و حال آنکه از ورای آنان برزخی وجود دارد» و فرمود: «این همان قبر است و حقیقت این است که برای آنان (اهل ضلال) در قبر، معیشت سختی بوده و در مضیقه و فشار خواهند بود. قسم به خداوند که قبر، یا روضه‏ای از ریاض بهشت و یا جایگاه پستی از جایگاه‏های پست آتش است».سپس امام سجاد علیه السلام به شخصی از حاضران در آن جلسه روی آورد و فرمود: «آن‏که ساکن آسمان است، ساکن بهشت را از ساکن آتش تمیز داده و می‏شناسد. پس تو از کدامین هستی؟ و منزل تو از این دو منزل کدام است؟» چنان که در متن روایت آمد، امام سجاد علیه السلام مقصود از کلمه «برزخ»در قرآن را همان «قبر» دانسته‏اند که از این اشاره معلوم می‏شود که مراد از عالم قبر در روایات، همان عالم برزخ است و مسائل مربوط به قبر در واقع مسائل عالم برزخ است. مسائلی از قبیل فشار، سؤال و جواب، نعمت و عذاب و نظایر آنها. توضیح امام سجادعلیه السلام در باره قبر نیز بیانگر این نکته لطیف است که هر جا این جمله و توصیف در خصوص قبر در روایات بیاید، مشخص می‏شود که مراد از «قبر» در آن روایت، نظام برزخ است نه قبر مادی و خاکی.
۲- امام صادق علیه السلام فرمود: برزخ همان قبر (در اصطلاح قرآن)است.( البرزخ هو القبر وهو الثّواب و العقاب بین الدّنیا و الآخرة والدّلیل علی ذلک قول العالم: «والله ما نخاف علیکم إلاّ البرزخ.» بنا براین برخی از تفاسیر، برزخ را عین ثواب یا عقاب بین دنیا و آخرت دانسته اند.
۳-امام صادق علیه السلام جهان برزخ را فاصلة میان زمان مردن تا زمان قیام قیامت، معرفی کرده است. عمر بن یزید از آن حضرت پرسید: برزخ چیست؟ حضرت فرمود: («القبر منذ حین موته إلی یوم القیامة»
تفاوت برزخ وقیامت
...
[ویکی شیعه] بَرْزَخْ، عالمی میان دنیا و آخرت که از آن به عالم مثال یا عالم قبر نیز تعبیر می شود. بر اساس آموزه های اسلامی، این عالم برای هر دو گروه مؤمن و غیر مؤمن وجود دارد؛ با این تفاوت که برای مؤمنان همچون بهشت و برای کافران همچون جهنم است.
برزخ در لغت به معنای حائل و فاصله میان دو چیز و در اصطلاح، فاصله میان پایان زندگی دنیوی (مرگ) و آغاز زندگی اخروی است. عالم مذکور را از آن رو «برزخ» نامیده اند که واسطۀ میان دنیا و آخرت است. این عالم را عالم قبر و عالم مِثال نیز گفته اند.
واژه برزخ در قرآن کریم، سه بار تکرار شده (فرقان:۵۳، الرّحمن:۲۰ و مومنون:۱۰۰) اما تنها در سوره مومنون به معنای مذکور به کار رفته است: حَتَّی إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَی یوْمِ یبْعَثُونَ (ترجمه: تا زمانی که مرگ یکی از آن ها فرا رسد، می گوید: پروردگار من: مرا باز گردان شاید در آنچه ترک کردم (و کوتاهی نمودم) عمل صالحی انجام دهم. (ولی به او می گویند:) چنین نیست! این سخنی است که او به زبان می گوید (و اگر بازگردد، کارش هم چون گذشته است) و پیشاروی آنان (از حین مرگ) برزخ و فاصله ای است تا روزی که برانگیخته شوند.)
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
برزخ عالمی میان مرگ و قیامت است.
برزخ واژه ای عربی از ریشه (ب - ر - ز) و در لغت به معنای حایل بین دو چیز است؛ گویا این واژه در اصل به معنای پاره زمینی بوده که بین دو چیز خودنمایی و بروز داشته؛ ولی بعدها این معنا توسعه یافته و بر هر امر حایل بین دو چیز، برزخ اطلاق گشته است. برخی معنای اصلی برزخ را حالت ثانوی و جدیدی دانسته اند که بر شیء عارض شده و با حالت پیشین فرق می کند، به هر حال در صورت عربی بودن «برزخ» حرف «خ» در آن زاید بوده، بر مبالغه دلالت دارد؛ ولی در صورتی که آن را معرّب «بَرْزَهْ» بدانیم که آن نیز به معنای حاجز و حایل است، حرف مزبور جزو حروف اصلی کلمه خواهد بود.
واژه برزخ در اصطلاح علمای جغرافیا بر قطعه زمینی که بین دو نهر یا دو دریا واقع شده یا شبه جزیره و در اصطلاح حکمت اشراق بر جسم
در اصطلاح اهل معرفت بر عالمی که از نظر مرتبه بین عالم ماده و عالم عقل قرار گرفته و از آن به عالم مثال تعبیر می کنند اطلاق می گردد. اهل معرفت برزخ را به نزولی و صعودی تقسیم کرده، برزخ نزولی را پیش از دنیا و برزخ صعودی را بعد از آن دانسته اند و نیز صور برزخ صعودی را بر خلاف صور برزخ نزولی نتیجه افعالی می دانند که در نشئه دنیا گذشته است.
برزخ در اصطلاح قرآن، روایات و مجموعه تعالیم اسلامی به معنای عالم پس از مرگ و حد فاصل بین دنیا و آخرت است. شاید بتوان ادعا کرد که برزخ بدین معنا نخستین بار، در تعالیم اسلامی و در قرآن استعمال گردیده است. واژه برزخ به معنای مذکور تنها یک بار در قرآن آمده و در آن، حالِ انسانهای تبهکار و مجرم، هنگام فرارسیدن مرگ و درخواست غیرقابل قبول آنان مبنی بر بازگشت به دنیا و پاسخ آنان به این که فراروی ایشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند، گزارش شده است: «حَتّی اِذا جاءَ اَحَدَهُمُ المَوتُ قالَ رَبِّ ارجِعون × لَعَلّی اَعمَلُ صلِحـًا فیما تَرَکتُ کَلاّ اِنَّها کَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها و مِن ورائِهِم بَرزَخٌ اِلی یَومِ یُبعَثون». (سوره مومنون/23، 99 ـ 100)
افزون بر آیه مزبور که به صراحت از برزخ سخن به میان آورده است. آیات دیگری را می توان یافت که به نوعی بر حقایق برزخی دلالت داشته و برای اثبات عالم پس از مرگ (قبل از قیامت) قابل بهره برداری است.
در این آیات به موضوعات ذیل پرداخته شده است: ادامه حیات شهیدان پس از مرگ (سوره آل عمران/3، 169، 170؛ سوره بقره/2،154؛ سوره یس/36،26ـ27)، احوال ارواح انسان ها هنگام انتقال از زندگی دنیوی به سرای دیگر (سوره نحل/16،32؛ سوره نساء/4،97؛ سوره انفال/8 ، 50 ؛ سوره انعام/6 ، 93؛ سوره نوح/71،25؛ سوره واقعه/56 ،88ـ89 ؛ سوره فجر/89 ، 27-30)، سرگذشت انسان ها پس از مرگ.
[ویکی الکتاب] معنی بَرْزَخٌ: عالم پس از مرگ وقبل از قیامت-فاصله ومرزبین دو چیز
تکرار در قرآن: ۳(بار)
«برزخ» به معنای حجاب و حائل میان دو چیز است.
واسطه و حایل میان دو چیز. میان آن دو حایلی است که تجاوز نمی‏کند. از پس آنان برزخی هست تا روزی که برانگیخته می‏شود. عالم مرگ را برزخ گوئیم چون میان زندگی دنیا و آخرت واسطه است. راجع به برزخ میان دو دریا به (بحر) رجوع شود. طبرسی در مجمع البیان در تفسیر می‏گوید: از سلمان و سعید بن جبیر و سفیان ثوری نقل شده که دو دریا علی و فاطمه «علیهماالسلام»اند، برزخ میان آن دو محمّد «صلی اللّه علیه و آله و سلم» است، لوء لوء و مرجان که از آن دو خارج می‏شود حسنین «علیهما السلام»اند. بعد می‏گوید: عجب نیست که علی و فاطمه «علیه السلام» دو دریا باشند، چون فضل و خیرشان وسیع است، دریا را به جهت وسعتش بحر گویند. نا گفته نماند: حدیث شریف از معانی تطبیقی قرآن مجید می‏باشد. زندگی برزخ‏ گفتیم که عالم مرگ را برزخ گوئیم که میان زندگی دنیا و آخرت واسطه است. آیا عالم برزخ مرگ صفر است یا یک نوع حیات مرموز؟ و در صورت دوّم آیا آن برای همه است یا برای اشخاص مخصوص؟. باید در این باره ابتدا آیات را نقل و سپس آنها را بررسی کنیم تا به بینیم مطلب به کجا می‏انجامد. ، . یعنی با آنها که در راه خدا کشته می‏شوند نگوئید مردگانند بلکه زندگانند ولی نمی‏فهمید. کسانی را که در راه خدا کشته شده‏اند گمان نکن مردگانند بلکه زندگانند و نزد پرورگارشان روزی داده می‏شوند و به آنچه خدا از کرم خود داده شادمانند. و درباره کسانی که هنوز به آنها نپیوسته‏اند شادی می‏کنند که نه بیمی دارند و نه غمگین می‏شوند (شهداء از این که می‏دانند برای مؤمنان که در دنیا مانده‏اند بیمی و اندوهی در آخرت نیست شادمان و خوش دلند) به نعمت و فضل خدا و این که خدا پاداش مؤمنان را تباه نمی‏کند مسروراند. از این دو آیه چند مطلب به دست می‏آید: 1- شهیدان راه خدا پس از مرگ زنده‏اند و آن یک نوع زندگی است که برای ما مشخّص نیست «ولکن لا تشعرون» نمی‏شود گفت: مقصود بقاء نام نیک و فداکاری آنهاست زیرا آن اعتباری صرف است و کلام روشن و قابل فهم است پس چرا فرمود «ولکن لا تشعرون»؟! 2- شهیدان راه خدا نه تنها زنده‏اند، بلکه نزد پروردگار روزی می‏خورند و از سرنوشت مؤمنانی که نمرده‏اند دلخوشند زیرا که می‏دانند برای آنها بیم و اندوهی نیست. 3- اگر این حقیقت ثابت شود که همه مردگان در عالم برزخ یک نوع حیات خفته و خفیف دارند نظیر سلّولهای زنده و خفته دانه‏های گیاهان، در این صورت باید گفت: مدلول دو آیه‏ی فوق غیر از این حقیقت است، زیرا این دو آیه مخصوص شهداء است و شامل عموم نیست. 4- این آیات چنان که گفته شد در زندگی برزخی شهیدان راه حق صریح‏اند، و عموم زندگی برزخ را نمی‏توان از آنها استفاده کرد. ، گفته شد داخل بهشت شو گفت: ای کاش قوم من می‏دانستند که پروردگارم مرا آمرزید و از اکرام شدگان گردانید. آیه درباره مرد مؤمنی است که از رسولان دفاع می‏کرد و او را کشتند، و می‏رساند که به محض کشته شدن داخل بهشت شد و آرزو کرد ای کاش قوم وی از این ماجری مطّلع می‏شدند، این بهشت قهراً یک حیات برزخی است ولی مثل آیات گذشته درباره‏ی کسی است که در راه خدا کشته شده است و این آیه «عِنْدَرَبّهِمْ یُرْزِقون» را بهتر روشن می‏کند که روزی خوردن در یک چنان بهشت مخصوص است. ، عذاب بد به خاندان فرعون رسید (و آن) آتش است که بامداد و شبانگاه به آن نزدیک می‏گردند و روز قیامت آل فرعون را به سخت‏ترین عذاب در آرید. این آیه که عرض نار را از دخول آتش در روز قیامت، جدا کرده روشن می‏کند که نزدیک شدن به آتش در برزخ و عالم قبر است. المیزان در ذیل این آیه فرموده: آیه اوّلاً صریح است در اینکه ابتدا نشان دادن به آتش هست سپس وارد کردن در آن... ثانیاً عرض به آتش پیش از قیامت است و آن عذاب برزخ می‏باشد... ثالثاً عذاب برزخ و آخرت با یک چیز است و آن نار آخرت است لیکن اهل برزخ از دور با آن معذّب می‏شوند و اهل آخرت با دخول بر آن.... ممکن است از «غُدُوّاً و عَشِیّاً» به دست آورد که اهل برزخ با صبح و شام دنیا ارتباط مختصری دارند زیرا که از دنیا بالکلّیه منقطع نشده‏اند. در اینجا چهار آیه درباره برزخ آوردیم، سه آیه اوّل درباره حیات برزخی شهداء و آیه چهارم در خصوص برزخ کفّار است. نتیجه آنکه شهیدان در برزخ منعّم و کفّار معذّب اند و عذاب کفّار یک نوع بیم و هراسی است که از نزدیک شدن به آتش حاصل می‏شود مانند کابوسهای وحشتناک و خوابهای پریشان و هراس‏انگیز و آن در نوبت خود و مخصوصاً در صورت دائمی بودن یک عذاب شدید و درد ناک است، به نظر آورید خوابهای پریشان و وحشتناک دنیا را که خواب بیننده بچه حال می‏افتد و گاهی از فریاد خویش بیننده بچه بیدار می‏شود «نعوذ باللّه منه». شیخ مفید علیه الرحمه در شرح عقائد صدوق در فصل نفوس و ارواح نقل می‏کند: حضرت رسول «صلی اللّه علیه و آله وسلم» در کنار گودالی که مقتولین بدر در آن بودند ایستاد و فرمود: برای رسول خدا همسایگان بدی بودید: او را از منزلش بیرون کردید بعد جمع شده با او جنگیدید، من آنچه پروردگارم وعده کرده بود حق یافتم آیا شما هم وعده او را حق یافتید؟ عمر گفت یا رسول اللّه با اجسادی که مرده‏اند چه سخن می‏گوئی: فرمود ساکت شو پسر خطاب تو از آنها شنواتر نیستی، میان اینان و اینکه ملائکه آنها را به زیر عمودهای آهنین بکشند فقط این مانده که من از آنها روی گردانم. آنگاه نظیر این مطلب را از علی «علیه السلام» درباره مقتولین اهل بصره نقل می‏کند و در ذیل آن هست که امام «علیه السلام» فرمود: قسم به خدا کَعْب بن سور و طلحه (هر دو از مخالفین امام بودند و حضرت بجسد آن دو خطاب کرد) سخن مرا شنیدند چنان که اهل گودال (گودال بدر) کلام رسول خدا را شنیدند. در سوره واقعه، اهل قیامت به سه دسته تقسیم شده: سابقون، اصحاب یمین، اصحاب شمال، آنگاه درباره قیامت هر یک به تفصیل سخن رفته است و در آخر سوره می‏فرماید :چون حیات و روح به حلقوم محتضر رسید شما آنوقت نگاه می‏کنید، ما به او از شما نزدیک‏تریم ولکن نمی‏بیند و اگر درباره مرگ مجبور نمی‏بودید حتماً حیات را به بدن او عودت می‏دادید. آنوقت در پایان سوره به طور اجمال چنین آمده «فَاَمّا اِنْ کانَ مِنَ المُقَرَّبینَ فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ. وَ اَمّا اِنْ کانَ مِنْ اَصْحابِ الْیَمینِ فَسَلامٌ لَکَ مِنْ اَصْحابِ الْیَمینِ وَاَمّا اِنْ کانَ مِنَ الْمُکَذِّبینَ الضّالّینَ فَنْزُلٌ مِنْ حَمیمٍ وَ تَصْلِیَةُ جَحیمٍ...». یعنی محتضر اگر از مقرّبان باشد پس (برای اوست) راحتی و ریحان و بهشت پر نعمت و اما اگر از اصحاب یمین باشد، سلام بر تو از اصحاب یمین و اما اگر از تکذیب کنان گمراه باشد پذیرائی است از آب گرم و ورود به جهنم. از اینکه (روح و ریحان) از «جنة نعیم» و همچنین «نُزُلٌ من حمیم» از «تصلیة حجیم» جدا شده می‏فهمیم که روح و ریحان و نزل حمیم در برزخ است و الّا ظاهراً لازم بود که جنّت و جحیم تنها گفته شوند زیرا روح و ریحان از جنّت و جحیم از جهنم جدا نیست. در تفسیر برهان سه حدیث از امام صادق «علیه السلام» نقل کرده است که فرموده: روح ریحان مال مؤمن است در قبر و جنّت نعیم در قیامت و حمیم در آخرت. ناگفته نماند آیه مُقَربین اعم از سه آیه گذشته است که فقط درباره شهیدان راه حق بود یعنی شامل شهداء و مقربین است و آیه اخیر مثل آیه که درباره فرعون و فرعونیان بود، منحصر به کفّار است و آیه وسط که درباره اصحاب یمین است از همه عمومی‏تر می‏باشد. در کتب حدیث روایات بی شماری داریم درباره حیات برزخی که تدبّر در کثرت و مضامین آنها، یقین می‏آورد که عالم قبر یک عالم مرموزی است و مردگان در آن یک نوع حیات به خصوصی و غیر قابل درک دارند از قبیل روایات نماز وحشت در شب اول دفن و زیارت اموات و خیرات و صدقات درباره آنها و این که مردگان گاهی به منازل خودشان متوجه می‏شوند و با زائران خود انس می‏گیرند و بعد از رفتن آنها متوجه‏اش می‏شوند و غیره اینها. برای نمونه می‏توان مقداری از این روایات را در کتاب کافی ج 3 ص 228- 263 طبع آخوندی و بحار الانوار ج 6 ابواب برزخ طبع اخیر، مطالعه کرد. این روایات چنان که گفتیم می‏فهمانند: حیات برزخی بی شکّ وجود دارد و نوعی از تنعّم و عذاب در آن هست. ملاحظه عالم خواب بهترین نمونه برای درک عالم برزخ است ما سه جور خواب داریم یکی اینکه شخص می‏خوابد و در خواب چیزی نمی‏بیند و هیچ چیز نمی‏فهمد فقط پس از بیدار شدن می‏داند که خوابیده بود. دیگری اینکه شخص، خوابهای خوش می‏بیند و تمام آرزوهای خود را در مرحله وجود مشاهده می‏کند به طوری که بعد از بیدار شدن تأسف می‏خورد که ای کاش بیدار نمی‏شدم. سوم آنکه خوابهای پریشان می‏بیند گاه این خوابها طوری دلخراش و طاقت فرساست که از ترس فریاد می‏کشد و به صدای خویش از خواب می‏پرد. عالم برزخ باید این طور باشد شهیدان و مؤمنان خالص مانند شخص دوّم و کفار و مکذبین حقّ نظیر شخص سوّم و دیگران همچون شخص اوّل بی خبر مانند. روایاتی داریم که مضمون آنها چنین است: (در قبر سؤال نمی‏شود مگر از مؤمن محض و کافر محض، دیگران به سر خود رها می‏شوند). در این مضمون در کافی سه حدیث از ابی بکر حَضْرَمی و عبداللّه بن سنان و محمدبن مسلم از امام صادق «علیه السلام» و یک حدیث از امام باقر «علیه السلام» منقول است (کافی ج 3 ص 235). این روایات مفید آن مطلب‏اند که درباره خواب و مقایسه برزخ به آن، گفته شد و بالملازمه تنعّم مؤمن خالص و تعذیب کافر و خالص را می فهمانند در خاتمه نا گفته نماند: موجودات زنده به چیزی می‏گویند که چهار خاصیت جذب و دفع و حرکت و تولید مثل داشته باشد و در غیر این صورت زنده نیست. دانه‏های گندم و سایر حبوبات و تخم گیاهان و گلها و غیره قبل از کاشته شدن هیچ یک از چهار خاصیّت فوق را ندارند ولی می‏دانیم درون هر یک از آنها سلّول زنده‏ای به صورت خفته و بی حرکت وجود دارد که وقت کاشتن در اثر حرارت و رطوبت بیدار شده شروع به فعالیّت می‏کند. دانه گندم مثلاً به ظاهر مرده است ولی مانند شخص خوابیده نسبت به خود عالمی مرموز دارد و صندوق سر بسته‏ای است. هکذا، انسان آنگاه که می‏میرد حیات فعال او به صورت حیات خوابیده و بی‏اثر در می‏آید که ما از آن بی خبریم ولی نسبت به خود دنیائی است و دارای بعضی از شعور و آنگاه که پوسید و خاک شد، حیات درون ذرات خاک شده مثل تخمها به صورت خفته موجود است و نسبت به خود درک و شعور دارد. این در صورتی است که کسی به روح مجرّد قائل نشود و اگر وجود روح مجرّد را قبول داشته باشد که حتمی است و در روح و نفس خواهد آمد، درک مطلب بیش از پیش آسان خواهد بود. قابل دقّت است که قرآن از مرگ به (وفات) تعبیر می‏کند و آن در لغت به معنی اخذ است پس مرگ اخذ شدن و گرفته شدن انسان از فعالیت است نه از بین رفتن و درباره وفات ائمه «علیه السلام» آمده «قُبِضَ علیه السلام فی یوم کذا» یعنی در فلان روز اخذ و مقبوض گردید.
[ویکی فقه] برزخ (قرآن). از دیدگاه قرآن و روایات، برزخ و قبر یک چیز است که گاهی از آن به عالم قبر و گاهی از آن به عالم برزخ یاد می شود.
برزخ در لغت به معنای مانع میان دو چیز است. از زمان مرگ تا زمان قیامت نیز برزخ نامیده شده است. از این رو به جهانی که میان دنیا و آخرت واقع می شود برزخ اطلاق می گردد؛ چنان که در آیاتی از قرآن، برزخ بیانگر فاصله میان دو دریاست. برزخ در اصطلاح حکمت: به همان عالم مثال اطلاق می شود، زیرا عالم مثال حد فاصل بین عالم عقل و عالم ماده است. و در اصطلاح شریعت: فاصله میان مرگ تا قیامت کبری را گویند.
برزخ در روایات
ابوبصیر از امام صادق علیه السّلام نقل می کند که فرمودند: مومنان در حالی که در عالم برزخ برخوردار از نعمت اند، پیوسته می گویند: «ربنا اقم لنا الساعه وانجز لنا ما وعدتنا؛ پروردگارا قیامت را برپا کن و وعده های خود را درباره ی ما محقق ساز» و برعکس مشرکان در حالی که در برزخ معذبند پیوسته می گویند: «ربنا لاتقم لنا الساعه ولا تنجزلنا ما وعدتنا؛ پروردگارا قیامت را برپا مساز و وعده های خود را درباره ی ما محقق نفرما».
عناوین مرتبط
آغاز برزخ، بهشت برزخی، پایان برزخ، حیات برزخی، سؤال و جواب در برزخ، عذاب های برزخی، مدت برزخ.

معنی کلمه برزخ در ویکی واژه

مکانی نمور و دور از تابش خورشید. در قدیم چاله‌های نمناک و بدون منفذ نور برای نگهداری اسیران با غل و زنجیر.
حایل بین دو چیز.
حد فاصل میان بهشت و جهنم.
ناراحت، عصبانی، ناخشنود.

جملاتی از کاربرد کلمه برزخ

در سال ۱۵۳۶، انجمن اولین بیانیه اعتقادی کلیسای انگلستان را که در ده ماده تنظیم شده بود را به تصویب رساند. به دنبال آن کتاب اسقف‌ها در سال ۱۵۳۷ منتشر شد. موارد ذکر شده اصولی نیمه لوتری را برای کلیسا ایجاد کردند. پذیرش رستگار شدن با داشتن ایمان، مشروط بر انجام کارهای نیک، آموزه ای پذیرفته شده بود. هفت آیین سنتی تنها به سه آیین تقلیل یافت - تعمید، عشای ربانی و توبه. آموزه‌های کاتولیک در مورد دعا برای مقدسین، دها برای اهل برزخ و استفاده از تصاویر در عبادت کمتر شد.
او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد؛ یکی گوارا و شیرین، و دیگر شور و تلخ؛ و در میان آنها برزخی قرار داد تا با هم مخلوط نشوند (گویی هر یک به دیگری می‌گوید:) دور باش و نزدیک نیا! (آیه ۵۳ سوره فرقان، ترجمه ناصر مکارم شیرازی)
سعه در قلب کامل را تحقق بود در برزخیت بی تفرق
در قبر و برزخ وصف محشر ولای تو باشد جواب وافی و کافی بهر سئوال
در حیات و در ممات و برزخ و حشر و صراط هرکجا باشد، به دیدار توایم امّیدوار
مردگان زندگی ز سر گیرند صُوَر برزخی به برگیرند
خط سبز: عالم برزخ را گویند.
کتاب روزگار برزخی معماری ما، کتابکدهٔ کسری، ۱۳۹۵ (با مقدمه سید محمد بهشتی رئیس اسبق سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری)
این منتقدان همچنین استدلال کرده‌اند که روایت تامار، که توصیف ار بخشی از آن است، در مرحله دوم هدف آن این است که نهاد ازدواج زوجین را ادعا کند، یا اسطوره زیبایی‌شناسی را برای منشأ آن ارائه دهد. بنابراین نقش اِر در روایت به عنوان زمینه اصلی طرح اصلی مطرح می‌شود، مرگ او دلیل تبدیل شدن یک مسئله ناهنجار در ازدواج است. جان عمرتون، استاد کرسی استادی زبان عبری منتصب پادشاه در دانشگاه کمبریج، شواهد موجود در این باره را بی‌نتیجه می‌داند، گرچه نویسندگان کلاسیک خاخام معتقد بودند که این روایت مربوط به منشأ ازدواج برزخ است.
فیض از سمای روح به ارض جسد رساند برزخ میان عالم نور و ظلام شد
در ادیان ابراهیمی مرگ جدا شدن روح از بدن دانسته می‌شود که از طرف خداوند به واسطهٔ فرشتهٔ مرگ صورت می‌گیرد. بنابه این آموزه روح افراد در عالَم برزخ وارد شده و در آنجا زندگی دارند. برزخ در زبان عربی فاصله‌ای است که بین دو چیز حایل شده باشد و در اصطلاح شرع، عالَمی را گویند که بین دنیای مادی و فرا مادی قرار دارد و انسان پس از مرگ تا روز قیامت در آن خواهد ماند.
اگر خدا بنماید جمال بی برزخ بسوز سینه بسوزیم چنگل هر شخ
کادمی را درین کهن برزخ هم ز مطبخ دریست در دوزخ
هست واجب معاد و برزخ هم هست لازم بهشت و دوزخ هم
به گفتهٔ محقق داماد، به‌طور کلی از مجموع کلمات فقها چنین استنباط می‌شود که منزلت نزد فقیهان، خصوصاً فقهای امامیه، مقامی است برزخ بین اسلام و کفر که وی را بالاتر از کافر و فروتر از مسلمان می‌شمارند و از این رو چنین تعبیر می‌کنند که مرتد «فوق الکافر و دون المسلم» است.
واجب و ممکن دو بحر بیکران موج اول برزخ لایبغیان
دانته آلیگیری، شاعر نامدار ایتالیایی، در نخستین بخش کمدی الهی، برزخ، آرونس را در چهارمین حفرهٔ طبقهٔ هشتم جهنم در کنار ساحران و منجمان و پیامبران دروغین جای می‌دهد.
وی از طلایه‌داران تصوف به‌شمار می‌رود و مقارنه‌هایی بین احوال وی و بودا می‌توان یافت. تبار وی بیشتر در برزخ تاریخ و افسانه است و زندگی وی دارای دو بخش مهم است: بیداری و زهدورزی. قوت حلال و فقر و فتوت پایه‌های زندگی و احوال وی را تشکیل می‌دهد. داستان بیداری وی در آثار و تذکره‌های مهم عرفانی نقل شده‌است.[۶]
متلاشی شدن کوه‌ها-انفجار دریاها-زلزله عظیم-تاریک شدن خورشید و ماه و ستارگان-شکافتن کرات-صاف شدن زمین-اسمان چون فلز گداخته می‌شود پس از رویداد فوق به‌مدت۴۰سال جهان در سکوت مطلق فرومی‌رود که به برزخ عالم هستی معروف است و سپس صور دوم توسط اسرافیل یا خود حق تعالی نواخته می‌شود و جهان دوباره زنده‌می‌شود. و
کتاب دروس معرفت نفس حسن‌زاده آملی که حاوی ۱۵۳ درس است و در آن مباحث خودشناسی، شناخت قوای انسانی، اثبات مقام تجرد و فوق تجرد نفس، نحوه ارتباط نفس و بدن، علم، سنخیت بین علم و ظرف آن، منطق، نقد مذهب مادیون، عالم ماده عالم خیال و عالم عقل، خواب - تعبیر و تأویل خواب، اتحاد علم و عالم و معلوم، فرق انسان و حیوان و نبات، عقل کل و نفس کل، کمال اول و کمال ثانی، عقل عملی و عقل نظری، ملائکه، انسان کامل، روح بخاری و روح انسانی، علم و عمل، معرفت فکری و معرفت شهودی، تکامل برزخی، معاد و قیام مورد بررسی قرار گرفته است.