معنی کلمه بادصبا در لغت نامه دهخدا
بر طریق راست رو چون باد گردنده مباش
گاه با باد شمال و گاه با باد صبا.ناصرخسرو.طاعت بی علم نه طاعت بود
طاعت بی علم چو باد صباست.ناصرخسرو.بشکل باد صبا در جهان مسافر باش
بسان خاک زمین ساکن و مقیم مشو
چو خاک ساکن و سنبل مخسب در پستی
بریده پای نه ای خاک را ندیم مشو
کلیم وار قدم بر فراز طور گذار
ز عجز معتکف سایه کلیم مشو.( از مقامات حمیدی ).فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگستراند. ( گلستان ). || نوعی از والای بسیار نازک و باریک :