معنی کلمات "ویکی واژه" - صفحه 32
- آکندگی
- آگراندیسمان
- آیندهنگاری
- ابرساز
- ابریشم بها
- اتاقک جرقه
- اتحاد مقدس
- اترج
- اتصال مفصلی
- اتوریته
- ارتقاب
- ارخش
- ارضاع
- ثیابی
- خراید
- توشکان
- توشیم
- آشپزباشی
- آشیب
- آغن
- آنسری
- آهای
- آهمند
- آواره کردن
- آورد و برد
- آکاردئونی
- ارتعاد
- انحدار
- آب خانه
- آبپخشان
- آتشزبان
- آداب معاشرت
- آشناوری
- آفات سماوی
- آماده سازی
- آژداهاک
- سفر تجسسی
- سلاح عام
- زوون
- ساقهپوش
- حق نشر
- آسایش طلب
- آسیب رسیدن
- آش پختن
- آفتابه لگن
- اثلم
- آمازونی
- آتورپاتگان
- آدم روی
- آدم گری
- آذور
- آسانگذار
- آبروریزی
- توسیط
- توشقان ئیل
- توعل
- توفان آتش
- توفان خاک
- توفان سخت
- ثقافت
- ثلاثه غساله
- ثناگویی
- ثوران
- تأبی
- تأثیم
- آوانگاری
- امثال
- آخشیجان
- انرژی جنبشی
- انگشت شست
- اندوه
- ارزان
- ایطاء
- افلح
- برچک
- خرده نان
- برس
- ابر فرعی
- بدیل
- اغر
- بدی
- اختن
- اسقام
- اعرج
- اضداد
- آفست
- اشغال
- اُم
- الباس
- اولی
- اولاً
- باید
- استهانت
- اهداء
- احوال پرسی
- استحفاظ
- از بن گوش
- اصلاح سطح
- بازیگوش
- اشعب
- اژخ
- استیلن
- اومانیست
- انتقاد کردن
- انگشت میانی
- بسته سخت
- بحبوحه
- اذفر
- بامداد
- اجرام
- اشتمال
- بارون
- بدگهر
- اقتصاد نهادگرا
- انتباه
- بزازی
- براعت استهلال
- برینه
- اطلسی
- املس
- القاوری
- آبکش
- بدسگالی
- استلام
- انتقاد
- اهرام
- بالیده
- بالیدن
- اعدی
- اجانب
- انگوره
- ابر فعال
- انگیزه
- برته
- باشلق
- اینگ
- بارمان
- اختراع
- اسپک
- ایقاع
- الجبل
- انگشت شهادت
- اتصاف
- بددلی
- اسید چرب ضروری
- بشقاب پرنده
- بشول
- بزاز
- ام القری
- انشاد
- انسانگرایی
- بار آمدن
- امام موسی
- اصلح
- اعمش
- حفید
- اروانه
- برفزود
- آشناو
- آشفتهدل
- آشفته خاطر
- درخودماندگی
- انیاب
- اخرب
- اوقار
- آیفون
- اروندرود
- اصابت
- اسکورت
- انگام
- آژدهاک
- بدگویی
- اوضح
- استیر
- بذله
- بحور
- احتجاب
- آشپزی
- افساد
- باخه
- استیذان
- آهوست
- اریش
- بدایت
- اشراط
- برساختن
- افلاکی
- اندرونی
- اندریمان
- اقوم
- بضعه
- آهرمنا
- آهرمنی
- ابداً
- برانداز کردن
- آنهمه
- برهنگی
- اللات
- بضع
- اینند