انرژی جنبشی

انرژی جنبشی

معنی کلمه انرژی جنبشی در فرهنگستان زبان و ادب

{kinetic energy} [فیزیک] انرژی مربوط به حرکت جسم

معنی کلمه انرژی جنبشی در دانشنامه عمومی

انرژی جنبشی یا ( Kinetic Energy ) ( اختصاری  KE ) یکی از صورت های انرژی است که جسم بخاطر حرکت دارا می باشد. انرژی جنبشی عبارت است از کار مورد نیاز برای شتاب دادن به جرم جسم برای رسیدن به سرعت مورد نظر از حالت سکون. از آنجا که این انرژی در حین شتاب گرفتن جسم به آن اضافه می شود، جسم این انرژی را تا زمانی که تغییری در سرعت جسم داده نشود حفظ خواهد کرد؛ بنابراین از نظر تئوری همین مقدار کار برای کاهش سرعت جسم از سرعت کنونی به حالت توقف مورد نیاز خواهد بود.
انرژی جنبشی یک جسم با جرم جسم و مجذور سرعت رابطه مستقیم دارد. به عبارت دیگر بین کار کل انجام شده روی یک جسم و تغییرات انرژی جنبشی آن، رابطه ای وجود دارد که به قضیه کار انرژی جنبشی معروف است و به این نوع جنبشی حرکتی می گویند.
انرژی جنبشی یک جسم در حال حرکت با جرم آن جسم و مجذور سرعتش متناسب است. انرژی جنبشی برابر است با حاصل ضرب نصف جرم در مجذور سرعت آن جسم. اگر جرم جسم را با m و سرعت آن را با v نشان دهیم، در این صورت انرژی جنبشی که با K نمایش داده می شود، به صورت زیر است:
یکای انرژی جنبشی در دستگاه بین المللی یکاها ( SI ) مانند هرنوع دیگر انرژی به افتخار جیمز پرسکات ژول، ژول ( با نماد: "J" ) نامیده شده. انرژی جنبشی یک کمیت نرده ای است. یکای انرژی جنبشی بر حسب یکای اصلی اس آی برابر است با: J = k g ⋅ m 2 s 2
معمولاً در مورد حرکت جسم صلب به عنوان سیستمی از ذرات، دو نوع انرژی جنبشی می توانیم تعریف کنیم.
از آنجا که انرژی کمیتی نرده ای است؛ بنابراین در مورد یک سیستم متشکل از چند ذره، انرژی جنبشی کل برابر با مجموع انرژی جنبشی تک تک ذرات خواهد بود. اما در مورد یک جسم صلب که تعداد ذرات خیلی زیاد است، نقطه ای به عنوان مرکز جرم تعریف می شود که نماینده کل جسم صلب است؛ بنابراین انرژی جنبشی انتقالی نیز به صورت نصف حاصلضرب جرم جسم صلب در مجذور سرعت مرکز جرم تعریف می شود.
جسم صلبی را در نظر بگیرید که با سرعت زاویه ای ω حول محوری که نسبت به یک چارچوب لخت خاص ثابت است، می چرخد. هر ذره این جسم در حال دوران مقدار معینی انرژی جنبشی دارد. چون تعداد این ذرات در جسم صلب زیاد است، لذا کمیتی به نام گشتاور لختی ( لختی دورانی ) تعریف می شود. لختی دورانی به صورت مجموع جملاتی تعریف می شود که هر جمله با حاصل ضرب جرم یک ذره از جسم صلب در مجذور فاصله عمودی ذره از محور دوران برابر است؛ بنابراین انرژی جنبشی دورانی جسم صلب که بخاطر دوران حاصل می شود، برابر است با نصف حاصل ضرب لختی دورانی جسم صلب در مجذور سرعت زاویه ای.

معنی کلمه انرژی جنبشی در دانشنامه آزاد فارسی

انرژی جنبشی (kinetic energy)
انرژی جسم، ناشی از حرکت آن. این انرژی با انرژی پتانسیلتفاوت دارد. هر جسم متحرک دارای انرژی جنبشی است و این انرژی معادل با کاری است که برای توقف جسم انجام می گیرد. مقدار انرژی جنبشی جسم، به جرم جسم و سرعت آن بستگی دارد. انرژی جنبشی جسمی به جرم m (کیلوگرم) و سرعت v (متر بر ثانیه)، برحسب ژول، از رابطۀ زیر به دست می آید: KE= (۱/۲) mv۲اگر جسم متحرکی با جسم دیگر برخورد کند، کار انجام می شود. مثلاً، اگر خودروی در حال حرکتی با خودروی ساکنی برخورد کند، خودروی ساکن به حرکت درمی آید و نیرویی که از سوی جسم متحرک وارد می شود، جسم ساکن را تا فاصلۀ معینی جابه جا می کند. همۀ اتم ها و مولکول ها، به علت حرکتشان، مقداری انرژی جنبشی دارند (← نظریۀ جنبشی). افزودن انرژی گرمایی به جسم، انرژی جنبشی میانگین مولکول های تشکیل دهندۀ آن جسم و درنتیجه، سرعت میانگین این مولکول ها را افزایش می دهد و افزایش سرعت میانگین مولکول ها به صورت افزایش دمای جسم ظاهر می شود.

معنی کلمه انرژی جنبشی در ویکی واژه

انرژی مربوط به حرکت جسم.

جملاتی از کاربرد کلمه انرژی جنبشی

عدد دقیق ماخ که می‌توان گفت یک پرنده با سرعت هایپرسونیک در حال پرواز است متفاوت است، زیرا تغییرات فیزیکی فردی (مانند تفکیک مولکولی و یونیزاسیون) در جریان هوا با سرعت‌های مختلف رخ می‌دهد. این اثرات در مجموع در حدود ماخ ۵ تا ۱۰ مهم می‌شوند. رژیم برین‌صوت همچنین می‌تواند به عنوان سرعت‌هایی تعریف شود که ظرفیت گرمایی ویژه با دمای جریان تغییر می‌کند زیرا انرژی جنبشی جسم متحرک به گرما تبدیل می‌شود.
روسها با تکیه بر درگیری‌های نزدیک در سرعتهای کم به توسعهٔ هواپیماهای خود پرداختند که بتوانند در سرعت پایین، مانور بالایی داشته باشند که در تضاد با شیوهٔ غربی بود. شیوهٔ غربی به آن سو گرایش پیدا کرد که باید با حفظ انرژی جنبشی هواپیما در سرعتهای بالا، از راه دور با دشمن درگیر شد.
انرژی جنبشی، افزون‌بر عبارت استاندارد
حتی با صفر نبودن نیرو، کار ممکن است صفر باشد. مثلاً نیروی مرکزگرا در حرکت دایره‌ای هیچ کاری انجام نمی‌دهد، زیرا راستای نیرو بر راستای حرکت جسم عمود است و انرژی جنبشی جسم ثابت باقی می‌ماند. همچنین وقتی که کتابی روی میز ساکن است، میز (که نیرویی برابر وزن کتاب روبه‌بالا به آن وارد می‌کند) هیچ کاری روی کتاب انجام نمی‌دهد، زیرا جابه‌جایی وجود ندارد.
افشانک وسیله‌ای صنعتی است که برای کنترل، اصلاح و تغییر جهت جریان و تغییر ویژگی‌های جریان سیال و در اکثر اوقات، افزایش انرژی جنبشی سیال به کار می‌رود.
به موازات شکل گرفتن نظریه نسبیت خاص در ابتدای قرن بیستم قانون پایستاری جرم به عنوان خواهرخوانده قانون پایستگی انرژی همواره مد نظر بود. برای شرایط محیطی کره زمین و واکنش‌های غیر هسته ای این قانون همواره درست است. برای واکنش‌های هسته ای تغییرات جرم با معکوس تغییرات نوع دیگری از انرژی متناظر است. (در اینجا بحث پیرامون جرم در حال سکون ماده است. نسبیت به ما این اجازه را می‌دهد که انرژی جنبشی در ارتباط با تغییرات جرم نسبی را نیز توضیح دهیم، که البته تنها در مورد سرعت‌های نزدیک به سرعت نور کاربرد دارد)
کودا از چنان دقت بالایی برخودار است که برای آن سر جنگی از نوع انرژی جنبشی طراحی شده است. این موشک توانایی هدف قرار دادن موشک‌ها را نیز خواهد داشت.
باشد. به علاوه از آنجایی که قسمت عمدهٔ انرژی جنبشی الکترون‌ها هنگام برخورد به فلز هدف، به حرارت تبدیل می‌شود، معمولاً فلز هدف را با آب خنک می‌کنند تا ذوب نشود.
هنگامی که سرعت الکترون‌ها به بیش از ۱.۳ میلیون متر بر ثانیه می‌رسد، برخورد آن‌ها با اتم‌های جیوه غیرالاستیک می‌شود. این سرعت متناسب با انرژی جنبشی ۴.۹ الکترون ولتی است که به اتم جیوه منتقل می‌شود. همانطور که در تصویر نشان داده شده‌است، سرعت الکترون‌ها پس از برخورد کاهش یافته و از سوی دیگر اتم جیوه برانگیخته می‌شود. در زمان کوتاهی پس از برخورد، انرژی ۴.۹ الکترون ولتی که به اتم جیوه منتقل شده بود به صورت نور فرابنفش با طول موج ۲۵۴ نانومتر آزاد می‌شود. گسیل نور باعث بازگشت اتم جیوه به حالت ابتدایی و غیر برانگیخته‌اش می‌شود.
اصل کار و انرژی جنبشی (یا همان قضیه کار-انرژی) بیان می‌کند که کار انجام شده توسط همهٔ نیروهای وارد شده بر یک ذره (کار نیروی کل) برابر با تغییر در انرژی جنبشی ذره است. این تعریف را می‌توان با در نظر گرفتن کار گشتاور کل و انرژی جنبشی دورانی، از ذره به جسم صلب تعمیم داد.