اغر

معنی کلمه اغر در لغت نامه دهخدا

( آغر ) آغر. [ غ َ ] ( اِ ) خشک رود که سیلاب از آن قطع شده و جاجا آب ایستاده بود :
فرازش پر از خون چوکوه تبرخون
نشیبش ز اشکم چو ارغاب و آغر.عمعق.
اغر. [ اُ غ ُ ] ( اِ ) فال. شگون. آغار. آغال.( یادداشت بخط مؤلف ). و رجوع به آغار و آغال شود.
- اغر بخیر ؛ کجا میروی ؟ با دعای خیر برای مخاطب که میرود. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به آغار بخیر شود.
- بداغر ؛ در تداول عامه ، نحس. شوم. بدیمن. فال بد. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- بداغری کردن ؛ در تداول عامه ، فال بد زدن. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- خوش اغر ؛ میمون. مبارک. فرخ. فرخنده. خجسته. ( یادداشت بخط مؤلف ).
رجوع به آغار و بدآغار و آغال شود.
اغر. [ اَ غ ِ ] ( اِ ) ترکی است. زبان. ( شرفنامه منیری ).
اغر. [ اِ غ ِ ] ( مص ) کردن. ( شرفنامه منیری ).
اغر. [ اَ غ َرر ] ( ع ص ، اِ ) سپیدپیشانی. ( آنندراج ). سپیدروی. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). سفیدروی. ( مهذب الاسماء خطی ). || مرد نیکو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نیک مرد. الحسن. ( از اقرب الموارد ). || کریم افعال. نمایان کردار. الکریم الافعال الواضحها. ( از اقرب الموارد ). مرد نمایان کردار. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || آنکه ریش وی اندک از روی او گذشته باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنکه موی ، همه روی وی را مگر اندکی فراگرفته باشد. ( ناظم الاطباء ). کسی که ریش تمام روی او فراگرفته بجز اندکی از آن. ( از اقرب الموارد ). || شریف قوم. ج ، غُرَر، غُرّان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). شریف. ( اقرب الموارد ). شریف مشهور. ( آنندراج ). || اسب غره دار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). اسبی که به پیشانی سپیدی دارد: الاغر من الخیل ؛ ما کان بجبهته غرة. ( از اقرب الموارد ). اسب پلنگ رنگ. ( مؤید الفضلاء ). اسپ سفیدروی. ( مهذب الاسماء خطی ) : مطربان میزدند و میخواندند و روزی اغر محجل پیدا شد. ( تاریخ بیهقی ص 282 ).
پرده بر روی سپیدان سمنبر ببرید
ساخت از پشت سیاهان اغر بگشائید .خاقانی.و در زیر ران آورد اغری محجلی عقیلی نژاد. ( سندبادنامه ص 251 ). || سپید از هر چیزی. ( منتهی الارب )( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). هر چیز سپید. ( از اقرب الموارد ). || روز سخت گرم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بسیار گرم. مؤنث : غَرّاء. ج ،غُرَر. غُران. ( از اقرب الموارد ). قال امروءالقیس : «و اوجههم بیض المسافر غران ». ( اقرب الموارد ). || ( ن تف ) فریبنده تر. غافل تر. ( یادداشت بخط مؤلف ).

معنی کلمه اغر در فرهنگ معین

( آغر ) (غَ ) ( اِ. ) خشک رود، مسیر سیلاب که در بعضی جاهای آن آب مانده باشد.
(اُ غُ ) [ تر. ] ( اِ. ) برکت ، شگون .
(اَ غَ رّ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - سفید. ۲ - اسبی که پیشانی اش سفید است . ۳ - شهره ، معروف .

معنی کلمه اغر در فرهنگ عمید

( آغر ) = آغردن
۱. یمن، شگون، فال نیک.
۲. خیر و برکت.
۳. عزم سفر.
پیشانی سفید (اسب ).

معنی کلمه اغر در فرهنگ فارسی

( آغر ) ( اسم ) رود خشک که سیلاب از آن قطع شده و جای جای آب ایستاده باشد .
خشک رود که سیلاب از آن قطع شده
خشک رود، رودخانه خشک، مسیل که پس ازعبورسیلاب دربعضی جاهایش کمی آبی باشد
( اسم ) شگون : بداغر .
بطن اغر در راه کوفه بمکه بین خزیمیه و اجفر در سه میلی خزیمیه قرار دارد .

معنی کلمه اغر در ویکی واژه

برکت، شگون.
سفید.
اسبی که پیشانی اش سفید
شهره، معروف.

جملاتی از کاربرد کلمه اغر

به‌عقیدهٔ عباس میلانی تاریخ‌نگار و از مخالفان نظام حاکم ایران اطلاع چندانی در مورد دوران کودکی خمینی در دست نیست و این ابهام سبب شده‌است که این بخش از زندگی او به‌طور شفاف مورد مطالعه قرار نگیرد. وی معتقد است زندگی‌نامه‌های خمینی معمولاً یا به‌طور محسوسی اغراق‌آمیز نوشته شده‌اند، یا به‌گونه‌ای قصد تخریب و تحریف شخصیت واقعی او را دارند. در سمت دیگر، روایاتی از نزدیکان وی وجود دارد که خصوصیات مثبت اخلاقی خمینی را کم‌وبیش با اغماض بیان کرده‌اند.
اگر اغراق نابجا و به دور از تخیل شاعرانه باشد، موجب انحطاط شعر خواهد شد. در این مورد اشعار مدیحه‌سرایان و شعرای متوسط سبک هندی نمونه‌های بارزی هستند.
این بیت را او در وصف دلاوری و گشاده‌دستی محمد بن زریق طوسی با مبالغه و اغراق گفته‌است:
قبله هشتم علی آن زهر نوش کش شده در ساغر جان زهر نوش
شکل نرگس چون بلورین ساغری پر زر و می یا فروزان بوته‌یی از سیم پر زر عیار
اغریرث تورانی‌ست. پسر پشنگ و برادر افراسیاب (در اوستا فرنگرسین). او به‌دست برادرش کشته می‌شود.
صائب کنون که دور به کام تو می رود بشکن به ساغری سر و دست خمار را
الفاظ اغراق‌آمیز یا الفاظ طفره‌آمیز واژه‌ها یا عبارت‌هایی هستند که جانبداری پنهان در جملات را با نسبت دادن آنها (و عقاید مطرح شده در آنها) به منابع بی‌نام و نشان پنهان می‌کنند. در واقع الفاظ طفره‌آمیز بدون آنکه به خواننده اجازهٔ تدقیق در موثق بودن منبع را بدهند نوعی مرجعیت کاذب ایجاد می‌کنند. اگر جمله‌ای نتواند بدون الفاظ طفره‌آمیز منظور خود را برساند، بی‌طرفانه نیست. الفاظ طفره‌آمیز دیدگاه‌ها را بی‌طرف نمی‌کنند فقط قضیه را به نحوی ماستمالی، مبهم و غیرمستقیم می‌کنند. بهتر است که یک عقیده به جای انتساب به منبعی بی‌نام و نشان، به یک شخص مشخص نسبت داده شود.
مجلست چرخ باد و تو خورشید ساغرت ماه و می سهیل یمن
زوج باشد، طبق اتحاد مزدوج و اگر فرد باشد طبق اتحاد چاق و لاغر (لاگرانژ) به عوامل اول تجزیه می‌شود و اول نیست؛ پس به تناقض می‌رسیم و فرض خلف باطل است. پس
همه کس صید فربه خواهد و عشق کند ردت اگر لاغر نباشی
همچنین آوردن شاخه درخت مورد به داخل معبد بونادئا و نیز بر زبان آوردن کلمه شراب در حین مراسم ممنوع بود. به همین دلیل برگزاری آیین ساغرریزی یا «پیشکش شراب» در حین این مراسم، اصطلاحاً «پیشکش شیر» خوانده می‌شد. تا از تکرار کلمهٔ شراب خودداری شده باشد.
شمس دین و ملک، دستوری که بزم و ساغرش بی‌تکلف طعنه بر فردوس و کوثر می‌زند
در مجلس تو گر قدحی بشکستم صد ساغر زرین بخرم بفرستم
انکار هولوکاست باوری است که اظهار می‌دارد، نسل‌کشی به صورت آنچه که «همه‌سوزی جمعی گروه‌های مختلفی از مردم به‌خصوص یهودیان، همجنسگرایان و کولیها در طی جنگ جهانی دوم به‌دست آلمان نازی از ۱۹۴۱ تا انتهای ۱۹۴۵» خوانده می‌شود، اتفاق نیفتاده‌است یا کاملاً اغراق شده‌است. برخی انکار هولوکاست را در زمرهٔ باورهای یهودستیزانه قرار می‌دهند که این کار در کشورهای اسلامی با انتقاداتی مواجه است.
ترا که پای گلی هست، می به ساغر کن که زهد خشک کشیده است در قفس ما را
استودان شماره ۲ تنگ ماغر مربوط به دوره ساسانیان است و در شهرستان بهمئی، روستای سندال تنگ ماغر واقع شده و این اثر در تاریخ ۲ آبان ۱۳۸۲ با شمارهٔ ثبت ۱۰۵۷۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
همی تا خامه و ساغر به دستم بود خندان و گریان درد و محضر
تصور می‌شود ایران بالاترین نرخ اعدام نسبت به جمعیت در جهان را دارا باشد. این کشور بعد از چین از نظر تعداد اعدام در رتبه دوم قرار دارد. علی‌رغم این، نظام جمهوری اسلامی اصرار دارد ارقامی که سازمان‌های حقوق بشری برای میزان اعدام در این کشور منتشر می‌کنند «اغراق‌شده» هستند.
صد هزاران مصاف غم بدمی بشکند ساغر دلاور می