اشتمال

معنی کلمه اشتمال در لغت نامه دهخدا

اشتمال. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) در خود پیچیدن جامه را. ( منتهی الارب ). جامه را در خود پیچیدن و آن را به دور تمام بدن بستن چنانکه دست از آن خارج نشود و آن اشتمال صماء است. ( از اقرب الموارد ). || اشتمال امری بر کسی یا چیزی ؛ احاطه کردن امر او را. ( از اقرب الموارد ). دراز گرفت او را و احاطه نمود. ( منتهی الارب ) . فراگرفتن. ( غیاث ). شامل بودن و فراگرفتن و دارا بودن. ( فرهنگ نظام ). || اشتمال مردی ؛ شتابیدن او. ( از اقرب الموارد ). اشتمل الرجل ؛بشتافت. ( منتهی الارب ). || اشتمال بر شمشیر؛ زیر جامه خود کردن آنرا. ( منتهی الارب ). || اشتمال در حاجت ؛ آماده آن شدن. || اشتمال بر فلان ؛ او را حفظ کردن. ( از اقرب الموارد ).

معنی کلمه اشتمال در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) فراگرفتن ، دربرداشتن . ۲ - (اِمص . ) فراگرفتگی ، احاطه . ج . اشتمالات .

معنی کلمه اشتمال در فرهنگ عمید

دربر داشتن، احاطه کردن، فراگرفتن و دربر داشتن.

معنی کلمه اشتمال در فرهنگ فارسی

گرداگردگرفتن، دربرداشتن، احاطه کردن، فراگرفتن ودربرداشتن چیزی چیزدیگررا
۱ - ( مصدر ) فرا گرفتن فرو گرفتن بهمه رسیدن احاطه کردن . ۲ - ( اسم ) فرا گرفتگی احاطه . جمع : اشتمالات .

معنی کلمه اشتمال در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اشتمال اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای یکی از دو راه رسیدن از معلومات به مجهول در برهان است.
اشتمال در لغت به معنای شامل بودن و در بر داشتن، و در اصطلاح، یکی از راه های رسیدن از معلومات به مجهول (مطلوب) در برهان است.
توضیح اصطلاح
توصل از معلومات به مجهول در برهان یا از طریق استلزام است یا از طریق اشتمال. در استلزام از ملزوم به لازم انتقال صورت می گیرد؛ مانند انتقال از معلومات به مجهول در قیاسات استثنائی. در طریق اشتمال، انتقال از امری به امر دیگری صورت می گیرد که میان آن دو با هم یا با امر سومی نوعی رابطه اشتمالی موجود باشد.
موارد اشتمال
بنابراین طریق اشتمال موارد ذیل را در بر می گیرد: ۱. در صورتی که میان معلوم و مطلوب رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار باشد؛ چه معلوم عام باشد و مطلوب خاص، مانند برهان قیاسی و چه برعکس، مانند استقرا.۲. عامی بر هردو (معلوم و مطلوب) مشتمل باشد؛ مانند تمثیل.رابطه بین موضوع و محمول در بیشتر قضایای حملی، رابطه اشتمال است؛ یعنی محمول، اعم از موضوع است و بنابراین مشتمل بر آن است، در صورتی که در قضایای شرطی، رابطه بین مقدم و تالی، رابطه استلزام است.
نکته
...

معنی کلمه اشتمال در ویکی واژه

فراگرفتن، دربرداشتن.
فراگرفتگی، احاطه.
اشتمالات.

جملاتی از کاربرد کلمه اشتمال

رسید رحمتی از حق که ز اشتمال عمومش اگر چه شیطان برد امید از او بود احمق
مدح هرچیزی‌ که‌ گویی‌در حقیقت مدح اوست زانکه بر هر جزو باشد نفس‌کل را اشتمال
و زن آزاد از بنده بهتر، چه اشتمال آن بر تألف بیگانگان و صلت ارحام و استظهار به اقربا و استمالت اعدا و معاونت و مظاهرت در اسباب معاش و احتراز از دناءت در مشارکت و در نسل و عقب بیشتر؛ و زن بکر از غیر بکر بهتر، چه به قبول ادب و مشاکلت شوهر در خلق و عادت و انقیاد و مطاوعت او نزدیکتر، و اگر با وجود این اوصاف به حلیت جمال و نسب و ثروت متحلی باشد مستجمع انواع محاسن بود و بران مزیدی صورت نبندد.
گیهان محیط تست و به معنی محاط تو برسان جامه ‌کاو به بدن دارد اشتمال
رسید رحمتی ازحق که زاشتمال عمومش اگر چو شیطان برد امید از او بود احمق
رقص کند ز اهتزاز مدح تو دیوان وجد کند ز اشتمال وصف تو دفتر
سوی دعا شدم ز ثنا زانکه خوشترست پایان این ثنا به دعا یابد اشتمال
وَ مِنَ الْإِبِلِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْبَقَرِ اثْنَیْنِ و در شتر و گاو همچنین گفت. قُلْ آلذَّکَرَیْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَیَیْنِ؟ شتر نر و گاو نر حرام کرد، و آن را سائبه و حامی ساخت، یا شتر ماده و گاو ماده حرام کرد، و آن را بحیره و سائبه کرد. أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَیْهِ أَرْحامُ الْأُنْثَیَیْنِ یا آنچه رحم ایشان بر آن مشتمل است از بچه نازاد. در جمله معنی آیت آنست که اگر تحریم از جهت ذکرین است همه نر حرامند، و اگر از جهت انثیین، همه ماده حرامند، و اگر از جهت اشتمال رحم است، پس همه آنند که رحم بر ایشان مشتمل بود، همه حرامند.
مکاتب طبیعت ساز (نظریه اشتمالی) (نظریه تکمیل)
آنکه با اشتمال انصافش ایمنی را کمینه بنیادست
روم به جایی‌ کز اشتمال ظلّ و حرور چو باغ خلد تبراکند شبستانم