اندریمان

معنی کلمه اندریمان در لغت نامه دهخدا

اندریمان. [ اَ دَ ] ( اِخ ) نام یکی از مبارزان تورانی است که در جنگ دوازده رخ به دست گرگین میلاد کشته شد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ) ( هفت قلزم ) ( از ناظم الاطباء ).

معنی کلمه اندریمان در فرهنگ فارسی

نام یکی از مبارزان تورانی است که در جنگ دوازده رخ بر دست گرگین میلاد کشته شد .

معنی کلمه اندریمان در فرهنگ اسم ها

اسم: اندریمان (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: andariman) (فارسی: اَندریمان) (انگلیسی: andariman)
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی از سپاهیان افراسیاب تورانی

معنی کلمه اندریمان در دانشنامه آزاد فارسی

اَنْدَریمان
در شاهنامه، دلاوری تورانی. در چوگان بازی سیاوش و افراسیاب از یاران سیاوش بود. او در جنگ یازده (یا دوازده ) رخ فرماندهی میسرۀ سپاه پیران را داشت و در این نبرد نخست با گستهم درآویخت، اما چون هجیر به یاری گستهم بیامد، از اسب بیفتاد تا آن که تورانیان او را از میدان به در بردند. در همین نبرد، اندریمان یکی از یازده دلاور تورانی بود که با یازده دلاور ایرانی درآویختند. او با گرگین میلاد پیکار کرد، اما گرگین او را از پای درآورد و سرش را از تن جدا کرد.

معنی کلمه اندریمان در ویکی واژه

~ از جنگجویان ترکان یا توران در شاهنامه. اندریمان در جنگ دوازده‌رخ حریف گرگین بود و کشته شد. اما در یادکردی اسفندیار جور دیگر از او یاد می‌کند. دگر اندریمان که پیروز گشت ..... بکشت از دلیران ما سی و هشت

جملاتی از کاربرد کلمه اندریمان

ز توران سپاه اندریمان چو گرد بیامد دمان تا به جای نبرد
بخواند اندریمان و او خواست را نهاد چپ لشکر و راست را
چو بشنید با اندریمان بگفت که تیره شب آواز نتوان نهفت
سر اندریمان نگونسار کرد برادرش را نیز بر دار کرد
دگر اندریمان که پیروز گشت بکشت از دلیران ما سی و هشت
به پشت یلان اندر آمد هجیر ابر اندریمان ببارید تیر
فرود آمد از باره گرگین چو گرد سر اندریمان ز تن دور کرد
همان اندریمان ناپاک رای که جور و ستم ماند از وی به جای
دگر اندریمان سوار دلیر چو ارجاسپ اسپ افگن نره شیر
برون رفت گرگین نهم کینه‌خواه ابا اندریمان ز توران سپاه