اصلح

معنی کلمه اصلح در لغت نامه دهخدا

اصلح. [ اَ ل َ ] ( ع ن تف ) نیکوتر. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). احسن. اوفق. صالحتر. ( ناظم الاطباء ). بصلاح تر. سزاوارتر. شایسته تر: و لیس بجمیع فارس هواء اصلح من هواء کازرون و لا اصلح ابداناً و بشرةً من اهلها. ( صورالاقالیم اصطخری ). ایزد عزّ ذکره ما را و همه مسلمانان را در عصمت خویش نگاه داراد و توفیق اصلح دهاد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 254 ). توفیق اصلح خواهیم... بر تمام کردن این تاریخ. ( تاریخ بیهقی ). || در علم کلام در مبحث الطاف ، اصلح در دنیا آمده است. رجوع به مقصد حادی عشر در الطاف مسئله 5 در کتاب یاقوت تألیف ابواسحاق ابراهیم و خاندان نوبختی ص 175 شود.

معنی کلمه اصلح در فرهنگ معین

(اَ لَ ) [ ع . ] (ص تف . ) ۱ - نیکوتر، نکوکارتر. ۲ - شایسته تر.

معنی کلمه اصلح در فرهنگ عمید

صالح تر، به صلاح تر، باصلاح تر، نیکوتر، شایسته تر، سزاوارتر.

معنی کلمه اصلح در فرهنگ فارسی

صالح تر، بصلاح تر، باصلاح تر، نیکوتر، شایسته تر، سزاوارتر
( صفت ) ۱ - نیکوتر نکو کارتر . ۲ - شایسته تر سزاوارتر .

معنی کلمه اصلح در دانشنامه آزاد فارسی

اَصلَح
(به معنی نیکوتر و شایسته تر) نظریّه ای کلامی که افعال الهی را همیشه با خیر و ثمری نیکو همراه می داند. بنابر این نظریّه، آفرینش بندگان و فرمان دادن به آنان به خاطر مصلحت ایشان است. بحث اصلح در مباحث عدل الهی مطرح می شود. این اصطلاح را نخستین بار معتزله، گویا با الهام گرفتن از مباحث زیست شناختی یونانی، به الهیّات اسلامی وارد کردند. در نظر معتزلیان نخستین، از آن جا که فعل الهی بر عدل و عظمت او استوار است، پس از آفرینش بندگان نیز خیر و سود ایشان مورد نظر او بوده است نه خیر و سود خودش. همچنین، از آن جا که دریغ داشتن نعمتی که برای آدمی تباهی درپی داشته باشد نشانگر بخل او تواند بود پس بر اوست که تنها به فعلی بپردازد که برای بندگان او شایسته ترین است. برآمدن این مسئله از نظریّۀ عدل الهی، خداوند را مکلّف به فعل اصلح برمی نمود. به همین دلیل مجبّره و اشاعره که وضع تکلیف برای خداوند را گستاخی می دانستند آن را مردود برشمردند و با طرح اعتراض هایی بر انسجام درونی آن حمله کردند. چنان که داستان سه برادری را مثال زدند که یکی در کودکی از دنیا رفت و یکی کافر شد و دیگری مؤمن. پس دو برادری که خواستار مقام برادر مؤمن بودند آموزۀ اصلح را به چالش کشیدند. در پاسخ به این چالش، معتزلۀ بصره با دگرگون کردن آموزۀ اصلح، خداوند را نیازمند وضع تکلیف در مرحلۀ نخستین برای آدمی ندانستند، چراکه در این صورت هدف نیک خواهانه اش در پاداش دادن به آدمی مخدوش خواهد شد. پس آموزۀ اصلح یعنی فراهم نمودن فرصت رسیدن به پاداش برای آدمی. درنتیجه، آموزۀ اصلح در نظر معتزلیان بصره به قلمرو دین محدود شد و تکلیف الهی در نظرداشتن در همۀ جهات به بهترین مصلحت آدمی را انکار کرد. در مقابل، معتزلیان بغداد بدون ایجاد دگرگونی در اصل نظریّۀ اصلح، صلاح مجموع بندگان را بر صلاح فرد مقدّم دانستند و در رعایت مصلحت دینی و دنیایی بنده از سوی خداوند محدودیّتی ندیدند. بیشتر متکلّمان امامیّه مانند ابواسحاق نوبختی و شیخ مفید نظر معتزلۀ بغداد را پذیرفته اند. امّا برخی هم بر رأی بصریان صحه گذاشتند.

معنی کلمه اصلح در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اصلح؛ اصطلاحی کلامی و مطرح شده توسط متکلمان عدلیه در زمینه افعال خداوند نسبت به زندگی دنیوی بشر می باشد.
مصحلت هایی که به انسان باز می گردد دو گونه است: دنیوی و دینی .
مصلحت های دینی در اصطلاح متکلمان، الطاف نام دارد و به قاعده لطف باز می گردد، ولی مصلحت های دنیوی که هیچ گونه تأثیری در دین و ایمان انسان ندارند، مربوط به قاعده اصلح می باشند.
مصلحت های دنیوی چیزهایی است که انسان از آن ها نفع می برد و هیچ گونه زیانی به او یا انسان دیگری نمی رسد و هیچ جهت قبحی در آن ها وجود ندارد.
واژه اصلح در آیات و روایات
واژه اصلح به معنای افعل تفضیل در آیات قرآن بکار نرفته است، ولی در احادیث به چشم می خورد.
شیخ صدوق در کتاب توحید بابی را با عنوان «خداوند نسبت به بندگان خود جز آنچه را اصلح به حال آنان می باشد انجام نمی دهد» مطرح کرده و احادیثی را از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم (علیهم السلام) نقل کرده است، ولی با دقت به دست می آید که این احادیث ناظر به اصلح در امور دینی می باشند، و امور دنیوی را، بدون این که ارتباطی به دین و ایمان انسان داشته باشد در برنمی گیرد.
جای گاه اصلح در مباحث کلامی
...
[ویکی شیعه] اصلح، اصطلاحی کلامی و مطرح شده توسط متکلمان عدلیه در زمینه افعال خداوند نسبت به زندگی دنیوی بشر به کار می رود.
متکلمان نفع و فایده ای را که عاید انسان می شود صلاح می نامند. هرگاه این نفع و فایده افزایش یابد آن را اصلَح می گویند؛ چنان که انفع نیز نامیده می شود. البته، نفع و فایده آن گاه مصلحت به شمار می رود که ضرر بیشتری را به دنبال نداشته باشد یا به از دست رفتن نفع بیشتری نینجامد.
اهمیت مبحث اصلح در آن است که مباحثی چون عدل الهی، صفات الهی و تکلیف به نحوی به آن مربوط می شوند و چگونگی رابطه کارهای خداوند در حق بندگان در این دنیا را تبیین می کند و در نتیجه شناختی برتر، از افعال و مصالح الهی به دست می دهد.
[ویکی الکتاب] معنی أَصْلَحَ: اصلاح کرد
معنی أَصْلِحْ: اصلاح کن
ریشه کلمه:
صلح (۱۸۰ بار)

معنی کلمه اصلح در ویکی واژه

نیکوتر، نکوکار
شایسته

جملاتی از کاربرد کلمه اصلح

بعضی‌ها روی نظریه کشف تأکید کرده و می‌گفتند: نقش ما این است که آن چیزی را که در واقع متعیّن است، کشف کنیم؛ ولی من فکر می‌کنم ممکن است در هر زمانی تعداد زیادی از فقها باشند که صلاحیت داشته باشند، ولی نهایتاً باید یکی از آن‌ها انتخاب شود… ممکن است در انتخاب اشتباه هم رخ بدهد؛ یعنی اکثریت اعضای مجلس خبرگان به یک فرد رأی بدهند، اما در عین حال فرد اصلحی هم در جامعه وجود داشته باشد. در چنین صورتی طرفداران نظریه کشف چه می‌گویند، آن‌ها باید بپذیرند فردی که انتخاب شده ولی امر واقعی نیست.»
در میان صالحان یک اصلحیست بر سر توقیعش از سلطان صحیست
نظر و انتخاب مردم در این نظریه هیچ مشروعیتی به حکومت فقیه نمی‌دهد و رأی به خبرگان در واقع رجوع به بینه‌است؛ یعنی مردم کارشناسان مذهبی را انتخاب می‌کنند تا آنان فقیه اصلح و اعلم را کشف کنند و شهادت آن‌ها موجب یقین دیگران می‌شود.
و ان من عبادی المؤمنین لمن لا یصلح ایمانه الا السقم و لو اصلحته لافسده ذلک.
در اطلاعیه‌ای که فرزند محمدتقی بهجت پس از درگذشت او منتشر کرد، اعلام شد که محمدتقی بهجت، او را مجتهد اعلم و اصلح می‌دانسته و به مقلدان بهجت توصیه شد که به وی رجوع کنند. وی همچنین اعلام کرد فعالیت دفتر محمدتقی بهجت با اجازه علی صافی گلپایگانی و با توجه به اینکه نظر او بر جواز بقای بر تقلید از میت است، ادامه می‌یابد. اما ایشان یک ریال از وجوهات باقی‌مانده از محمدتقی بهجت استفاده شخصی نکرد.
و توسل بافضل الصلوات و تقرب باصلح الدعوات
هل طربا لعاشق وافقه زمانه افلح فی هوائه اصلح فیه شأنه
اصلحک الله ای نگار پری روی ای صنم مشکمو بساخت مشگو
گفت: بارک الله ایها القاضی تو خود قاعده سواری را نیکو می دانسته ای. چون قاضی را به مسجد رسانید فرمود تا وی را در زندان محبوس کنند. گفت: اصلحک الله ایها القاضی این سزای کسی است که تو را از مذلت پیادگی برهاند و به مرکوبی تو تن دردهد و به عزت سواری به مسجد رساند؟ قاضی بخندید و وی را بگذاشت.
سر زلفش چو شانه می‌زد باد اصلح الله شانه می‌گفتم
ناطق‌نوری دوباره از حسن روحانی برای ریاست جمهوری در انتخابات ۱۳۹۶ حمایت کرد و وی را اصلح خواند.
«آن چیز که سبب بروز مشکلات در کشور شده سوءمدیریت و تفکر لیبرالی مسئولان است. ایشان تمام شاخصه‌های گزینه اصلح در نزد مقام معظم رهبری را دارند. معتقدم تشکیل دولت جوان انقلابی و تغییر نسل مدیریتی می‌تواند کشور را با شتاب بیشتری به پیش ببرد.»
جان اس. کانوی می‌گوید هیتلر اساساً با کلیساهای مسیحی ضدیت داشت. بنا به گفته اطرافیان هیتلر، او به خدا باور داشته‌است، اما روحانی‌ستیز بود و با دید تحقیر به اخلاقیات مسیحیت نگاه می‌کرد، زیرا آن را در مغایرت با «بقای اصلح» می‌دید. او آن ابعاد پروتستانتیسم را که با دیدگاه‌هایش مناسب بود را می‌پسندید و برخی عناصر کلیسای کاتولیک مانند سلسله مراتب آن، نیایش‌سرایی و اصطلاحات آن را اقتباس کرده بود.
چه نالم آه عفاک الله آفرین به تو باد چه گویم اصلحک الله خانه آبادان
جاء نا میزاننا کی نختبر اوزاننا ربنا اصلح شأننا اوجد به عفو یا جواد
«فَاسْتَجَبْنا لَهُ» ای لدعائه، «وَ وَهَبْنا لَهُ یَحْیی‌ وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ» ای جعلناها ولودا بعد ما کانت عقیما. و روی انّها ولدت و هی ابنة سبع و تسعین، و هو ابن مائة سنة، و قیل کانت عجوزا فردّ الیها ماء الشباب، و قیل کانت سیئة الخلق فاصلحها له بان رزقها حسن الخلق. «إِنَّهُمْ» یعنی الانبیاء الّذین سمّاهم فی هذه السورة، «کانُوا یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ» یعنی خصصناهم بما خصصناهم من المناقب لاجل انّهم کانوا یسارعون الی الطاعات مخافة ان یعرض لهم بما یمنعهم عن فعلها، «وَ یَدْعُونَنا» ای کانوا یدعوننا. «رَغَباً وَ رَهَباً» ای رغبة فی ثوابنا و رهبة من عذابنا. یقال رغب یرغب رغبة و رغبا و رغبا و رهب یرهب رهبة و رهبا و رهبا و انتصابهما علی انّهما فی موضع المفعول له، و قیل هما مصدران وقعا موقع الحال، ای یدعوننا راغبین راهبین کما قال تعالی: «ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیاً» ای ساعیات. «وَ کانُوا لَنا خاشِعِینَ» متواضعین خائفین، قیل هو وضع الیمنی علی الیسری و النّظر الی موضع السجود فی الصّلاة.
در ۴ اسفند ۱۳۵۸ به دستور روح‌الله خمینی، ریاست دیوان عالی کشور یعنی بلندپایه‌ترین مقام قضایی در آن زمان را بر عهده گرفت و تا زمان ترور شدنش در این سمت بود. ۲۲ اسفند ۱۳۵۹ در نامه‌ای به سید روح‌الله خمینی با اشاره به حمایت‌های وی از بنی‌صدر اینگونه نوشت: «اگر اداره جمهوری اسلامی به وسیله صاحبان بینش دوم (بنی صدر) را در این مقطع اصلح می‌دانید، ما به همان کارهای طلبگی خویش بپردازیم و بیش از این شاهد تلف شدن نیروها در جریان این دوگانگی فرساینده نباشیم.»
چارلز داروین پس از پنج سال سفر دریایی با اچ‌ام‌اس بیگل به آمریکای جنوبی نخستین پیش‌نویس این کتاب را در سال ۱۸۴۲ نوشت. پس از آن تا سال ۱۸۴۴ نوشته اولیه را گسترش داد و به حدود ۲۳۰ صفحه رساند. او برای اولین بار نظریه خود را در ژوئیه سال ۱۸۵۸ علنی کرد و یک سال بعد کتاب خاستگاه گونه‌ها در لندن منتشر شد. ۱۲۰۰ نسخه چاپ اول در همان روز نخست انتشار به فروش رفت. عنوان کتاب در ابتدا اصل انواع به کمک انتخاب طبیعی یا بقای نژادهای اصلح در تنازع بقا بود ولی این نام طولانی به مرور زمان جای خود را به «خاستگاه گونه‌ها» داد. در پی انتشار این اثر، کلیسا آن را برای دین زیان‌بار خواند و سیل مخالفت‌ها آغاز شد.
تأثیر کتاب رساله‌ای درباره اصل جمعیت نوشته رابرت مالتوس بر افکار داروین در خاستگاه گونه‌ها مشخص است. مالتوس در کتاب خود پیرامون تأثیر مستقیم حوادثی مانند جنگ و قحطی و بیماری بر کم کردن سرعت افزایش نوع بشر صحبت می‌کند. به نظر داروین رسید که همین عوامل می‌تواند تعداد جانوران و گیاهان را محدود کند. بر اساس این ایده نظریه‌های مشهور انتخاب طبیعی، تنازع بقا و بقای اصلح که پایه و اساس اصل انواع است شکل گرفت. داروین بیست سال برای اثبات نظریه خود و تکمیل دست‌نوشته‌هایش صرف کرد.