اوضح
معنی کلمه اوضح در فرهنگ معین
معنی کلمه اوضح در فرهنگ عمید
معنی کلمه اوضح در فرهنگ فارسی
(صفت ) آشکارتر پیداتر روشنتر .
معنی کلمه اوضح در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اوضح
پرده گر بر خیزد از کار خلایق یک نفس کار ما و این جماعت اوضح و اظهر بود
الجفّ: قشر الطّلع، و الرّاعوفة: حجر فی اسفل البئر یقوم علیه المائح و هو الّذی یجعل الماء فی الدّلو و فیخرجه الّذی علی رأس البئر. و المشاطة: ما یسقط من الشّعر مع المشط. فی هذا الحدیث دلالة علی صحّة السّحر و انّ له حقیقة خلاف قول من زعم انّه لا حقیقة له، لانّ النّبی (ص) کان یجد وجعا لذلک الّا تری انّ احد الملکین، قال للآخر: ما وجع الرّجل و هذا من اوضح دلیل علی حقیقته. فان قیل ما الحکمة فی نفوذ السّحر و غلبته فی النّبی (ص) و لما ذا لم یرد اللَّه تعالی کید الکائد الی نحره بابطال مکره و سحره؟ قلنا: الحکمة فیه و الدّلالة علی صدق رسول اللَّه (ص) و صحّة معجزاته و کذب من نسبه الی السّحر و الکهانة لانّ سحر السّاحر عمل فیه حتّی التبس علیه بعض الأمر و اعتراه نوع من الوجع و لم یعلم النّبی (ص) بذلک حتّی دعا ربّه. فقد روی انّه دعا ثمّ دعا ثمّ دعا، فاجابه اللَّه سبحانه و بیّن له امره و لو کان ما یظهر من المعجزات الخارقة للعادات من باب السّحر علی ما زعم اعداؤه لم یشتبه علیه ما عمل من السّحر فیه و لتوصّل الی دفعه من عنده و هذا بحمد اللَّه من اقوی البراهین علی نبوّته. و انّما اخبر النّبی (ص) عائشة من بین نسائه بما کشف اللَّه تعالی له من امر السّحر لانّ النّبی (ص) کان مأخوذا عن عائشة فی هذا السّحر علی ما روی یحیی بن یعمر قال: حبس رسول اللَّه (ص) عن عائشة سنة، فبینا هو نائم، اتاه ملکان، الحدیث الی آخره.
و روی عن حمید الطّویل عن انس بن مالک قال: قال رسول اللَّه (ص): «انّ لحوضی اربعة ارکان، فاوّل رکن منها فی ید ابی بکر و الثّانی فی ید عمر و الثّالث فی ید عثمان و الرّابع فی ید علی (ع). فمن احبّ ابا بکر و ابغض عمر لم یسقه ابو بکر و من احبّ عمر و ابغض ابا بکر لم یسقه عمر و من احبّ عثمان و ابغض علیّا لم یسقه عثمان و من احبّ علیّا و ابغض عثمان لم یسقه علی. و من احسن القول فی ابی بکر فقد اقام الدّین، و من احسن القول فی عمر فقد اوضح السّبیل، و من احسن القول فی عثمان فقد استنار بنور اللَّه، و من احسن القول فی علی فقد استمسک بالعروة الوثقی، و من احسن القول فی اصحابی فهو مؤمن و من اساء القول فی اصحابی فهو منافق».
«وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُوا» الآیة... اتبعنا دلیلا بعد دلیل و اقمنا برهانا بعد برهان و ازحنا کلّ علّة و اوضحنا کلّ حجّة فما ازدادوا فی تمرّدهم الّا عتوا و فی طغیانهم الّا علوّا و من قبول الحق الّا نبوّا، چه دریابد او که بصارت حقیقت ندارد، چه بیند او که دیده بینا ندارد، چون رود کسی که بر دست و پای انکال و سلاسل دارد، اگر گویی چرا در حکم خدای تعالی چون و چرا نیست؟ و اگر خواهی که باز خواست کنی، روی واخواست نیست: «لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ».
نحمدک و نشکرک علی ما اولیت من نعمک و اسبغت من کرمک و ارسلت من رسلک و اوضحت من سبلک و انزلت من کتابک و اجزلت من خطابک
ای روی تو اوضح الدلائل وی موی تو اقرب الوسائل
ای قائل افصح القبایل یک زخمی اوضح الدلایل
مخدوم مطاع مشفق مهربان من، آمنت بمن نور بک الظلم و اوضح بک البهم و جعلک آیه من آیات ملکه و علامه من علامات سلطانه.
صبح رویش ز والضحی اوضح منشرح صدرش از الم نشرح
مصطفی (ص) گفت: «خیر المال سکة مأبورة او مهرة مأمورة»، حال آدمی همینست. سدیگر وجه آنست که درخت خرما از فضله تربت آدم (ع) آفریدهاند. مصطفی (ص) گفت: اکرموا عمّتکم، فقیل یا رسول اللَّه و من عمّتنا قال النّخلة و ذلک انّ اللَّه تعالی لمّا خلق آدم فضلت من طینه فضلة فخلق منها النخلة، «وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ» فانّها اتمّ للبیان و اوضح للبرهان.