اجانب
معنی کلمه اجانب در فرهنگ معین
معنی کلمه اجانب در فرهنگ عمید
معنی کلمه اجانب در فرهنگ فارسی
( صفت ) جمع : اجنبی بیگانگان .
معنی کلمه اجانب در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اجانب
تو با قلیل مایه سپه، تاختی به رشت کرده سپر به پیش اجانب تن و روان
دفع اجانب را، جدّی شویم لازم اگر شد، متعدی شویم
به حیرتم که اجانب ز ما چه میخواهند؟ ملوک عصر ز مشتی گدا چه میخواهند؟
«شرکت در رفراندوم خانه برانداز که با نقشه اجانب طرحریزی شده، مغضوب حضرت ولی عصر عجلالله تعالی فرجه و حرام است.»
که اگر شیخ خورد گول اجانب صبی است اجنبی اجنبی است
برخی روستاها مانند شهراب، لک لک، آقاجانبلاغی، و … هر دو زبان کردی و ترکی مورد استفاده قرار میگیرد.
همی تا طراوت بود جان و دل را ز دیدار احباب و فصل اجانب
تا اجانب را با هم سر کین است و نقار باید این شاه به اصلاح وطن بندد کار
ملت غیور ایران اکنون ۲۸ ماه است که ایشان زمامدار است و در تمام این مدت یک قدم مفید به حال شما که بتواند اسم آن را ببرد برنداشتند. هر روز وعدههای بزرگ میدهد و فردا عذر میآورد. ساعت به ساعت راه را برای تحکیم دیکتاتوری و حکومت فردی و خودسری هموار ساختهاست. مصدق خوب میداند اگر با آزادی به رای ملت رجوع کند ۹۷ درصد مردم علیه او رای میدهند. شما هموطنان عزیز میبینید که تا امروز چه کسی به نفع اجانب قدم برداشته و آنچه تا امروز کرده مستقیماً به مصلحت اجنبی و زیان مملکت بودهاست.
لیکن تو کیستی خود تا از وطن زنی دم کز سفرهٔ اجانب شادی به ریزهخواری
یار اجانباند و بدین فن کس را به کارشان سن و من نیست
زان که او خاک وطن را به اجانب دادست بگرفته زر و امروز بترسد ز حساب
وطن زکید اجانب درون آتش و ما به سر زنیم و بنالیم از اینکه آمل سوخت
اولاً تحسین و تمجید مینمایم از نگارنده آن مقاله و نیز دعاگویی نسبت به جناب مدیر محترم این جریده که از راه وطنپرستی جرأت نمودند این گونه نصایح را درج فرمایند. بلی حاکم بلد چه تقصیر دارد در صورتی که محکوم به حکم اجانب از مرکز شود. عجالتاً حکومت این صفحات رسماً با جناب دریابیگی میباشد که شجاعتش در جنگ و انصافش در حکومت و سلوکش با رعایا مشهور است، اما حقیقتاً حکومت این خلیج در ید دیگران است و دریابیگی فعلاً قدرت ممانعت ندارد. جناب مویدالاسلام بهتر آن است اولاً دست قدرت اجانب را از بنادر کوتاه کنید که نتوانند در طهران متشبه کاری که افتضاح دولت و ملت باشد بار آرند…"