تأثیم

معنی کلمه تأثیم در لغت نامه دهخدا

تأثیم. [ ت َءْ ] ( ع مص ) به بزه منسوب کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( زوزنی ). گفتن کسی را که تو گناه کردی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). به گناه نسبت کردن. ( آنندراج ). به بزه نسبت کردن. ( ترجمان علامه جرجانی ). || گناه و کاری که حلال نبوده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) : هر دو منزه از لغو تأثیم. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 449 ).

معنی کلمه تأثیم در فرهنگ معین

( تأثیم ) (تَ ) [ ع . ] (مص م . ) کسی را به گناه نسبت دادن .

معنی کلمه تأثیم در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی تَأْثِیمٌ: گناهکاری- گناه
ریشه کلمه:
اثم (۴۸ بار)

معنی کلمه تأثیم در ویکی واژه

کسی را به گناه نسبت دادن.

جملاتی از کاربرد کلمه تأثیم

فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ، ای فی مجلس حق لا لغو فیه و لا تأثیم، و قیل فی صدق اللَّه وعده اولیائه فیه فاکتفی بالمصدر. و المقعد موضع القعود و کذلک القعود. قال الصادق و قیل سمّی الجنة مقعد صدق لان کلّ قاعد علی سرور او فی نعیم یزعج عن مقعده یوما و یزاح عن مکانه الا القاعد فی نعیم الجنّة، تأویله فی مقعد حقیقة، عِنْدَ مَلِیکٍ مُقْتَدِرٍ ای عند اللَّه المالک القادر الذی لا یعجزه شی‌ء.
لا یَسْمَعُونَ فِیها ای فی الجنة، لَغْواً، ای باطلا من القول و لا صیاحا و صخبا و عبثا، وَ لا تَأْثِیماً ای اثما و قیل وَ لا تَأْثِیماً ای لا یقال لهم اثمتم و اسأتم. و لیس التأثیم مما یختصّ بالسماع و انما جاز بمجاورة اللغو کقول القائل: اکلت خبزا و لبنا، اللبن مشروب لا مأکول و انما جاز بمجاورة الخبز.
تأثیم و غول نیست رحیق ترا، به جام لیکن چو خمر نشئه دهد در خمارها