معنی کلمه آغن در لغت نامه دهخدا
- ظبی اغن ؛ آهویی که از بینی آواز دهد. ( از اقرب الموارد ).
|| واد اغن ؛ وادی بسیارعلف که در وی مگس و آواز وی بسیار باشد. ( منتهی الارب )( ناظم الاطباء ). وادی بسیار علفناک. ( از اقرب الموارد ). کثیرالاشجار. فاذا ذهبت الریح فیها سمعت له غنة.
- مکانی اغن ؛ بسیارگیاه. بسیارمردم. ( یادداشت بخط مؤلف ).
اغن. [ اَ غ َن ن ] ( اِخ ) نام و لقب دو تن باشد: 1- نام یکی از اصحاب طلیحة. 2- لقب یزیدبن اعور. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).