اوقار
معنی کلمه اوقار در فرهنگ معین
معنی کلمه اوقار در فرهنگ عمید
معنی کلمه اوقار در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اوقار در ویکی واژه
بارهای سنگین.
بارِ قاطر و اسب.
جملاتی از کاربرد کلمه اوقار
طیبه باوقار و عصمت کبری طاهره روزگار و عفت اکبر
او در تصوف و عرفان مقام شامخی داشت و مرد باوقار و باحقیقتی بود.
آمد صدای نالهٔ او چون به گوش شاه شد رهسپار معرکه آن شاه باوقار
یک حماری داشت میرباوقار می شدی گه بر حمار خود سوار
مهل ندادی که عذر خویش بگویم خوی چو تو کوه باوقار نه این بود
کسانی که در شرایط این نوع از مرگ قرار دارند، بیشتر افراد دارای ویژگیهای بیماران لاعلاج یا افرادی که از یک بیماری سخت روانی (اختلال افسردگی اساسی و…) رنج میبرند و با رضایت خود، از افرادی مثل پزشکان معالج یا پرستاران یا افراد خانوادهٔ خود بخواهند که به آنها در مردن کمک کنند. در زبان فارسی به آن «مرگ شیرین»، «مرگ باوقار»، «مرگ خودخواسته»، «مرگ موقّرانه» یا «مرگ بدون بیحرمتی» نیز گفته شده است.
یا رب بحق جعفر صادق امام دین آن گنج باوقار شهیدان کربلا
هدلی فریمن از مجلهٔ گاردین در سال ۲۰۱۶ شخصیت آدامز خارج از قاب سینما را «بسیار دلنشین و جدی» توصیف کرد که هنگام آغاز به کار، رک و صریح صحبت میکند. کارل سوانسون در والچر او را «به طرز مشکوکی غیرخودشیفته برای یک ستارهٔ هالیوودی، باوقار، سختکوش و شایسته» عنوان کرد که در مفهوم امروزی برای سلبریتی بودن تقریباً متمایز است. الکس بیلمز، روزنامهنگار، معتقد است که توانایی آدامز برای اینکه «هم ستاره پر زرق و برق سینما و هم یک شخص عادی مرتبط با واقعیت» باشد، «کلید موفقیت اوست».
حوض کوثر بر لبش دو تخت سلطانی زده پایه شان بر رفته تر از نه سپهر باوقار
چرا برای حسین اشک غم ز دیده نبارم؟ به تشنه کامی آن شاه باوقار نگریم؟
چشم عوام بسته به روح ز شهر رسته به فتنه و شر نشسته به ای شه باوقار من
گه چو گردون از تغیر گشته هامون با شتاب گه چو هامون از تغیر گشته گردون باوقار
غبار خاطر ازین بیشتر نمی باشد که از خرابه من سیل باوقار گذشت