آهرمنی

معنی کلمه آهرمنی در لغت نامه دهخدا

( آهرمنی ) آهرمنی. [ هَِ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب به آهرمن.
- کلمات آهرمنی ؛ کلمات زشت و نیز آن کلمات که بجای کلمه های خوب آرند بقصد ایذاء و تخفیف و اهانت ، مانند درائیدن و لاییدن به معنی گفتن.ترکیدن ، بجای زادن. تمرگیدن ، بجای نشستن یا خفتن. کپیدن و کپه مرگش را گذاشتن ، بجای خفتن. کوته کردن ، بجای زائیدن بسیار. گوربگور افتادن ، بجای مردن. عر زدن ، بجای گریه کردن. گورش را گم کردن ، بجای رفتن. کوفت یا زهرمار کردن ، بجای خوردن. جان بکن ، بجای بده. گم شو، بجای برو. خفه شو، بجای مگوی و ساکت شو. خبر مرگت بیاید، بجای چرا دیر آمدی یا چرا دیر آیی.

معنی کلمه آهرمنی در فرهنگ معین

( آهرمنی ) (هَ مَ ) نک اهریمنی .

معنی کلمه آهرمنی در ویکی واژه

منسوب به آهرمن، عمل یا ساخته شده توسط آهرمن، نک اهریمنی. هر آن چیز کان نز ره ایزدیست/ از آهرمنی گر ز دست بدست «فردوسی»

جملاتی از کاربرد کلمه آهرمنی

چه دیدی ز من تا تو یار منی ز کردار و گفتار آهرمنی
به کار آورد کژی و دشمنی بداندیشی و کیش آهرمنی
چنین داد پاسخ که آن دشمنی به طبعست و پرخاش آهرمنی
با دو گمره همره آمد مؤمنی چون خرد با نفس و با آهرمنی
که ایشان به رزم اندر از دشمنی برآرند کژی و آهرمنی
بکشتی و تا بوده‌ای بدتنی نه از آدم از تخم آهرمنی
چو از من گرفت ای سخن روشنی ز بد بسته شد راه آهرمنی
نتابی تو تنها و گر ز آهنی بسایدت سوهان آهرمنی
بدو نامور گفت گر با منی ببینی دل و زور آهرمنی
زیرک و داناست اما نیست نیست تا فرشته لا نشد آهرمنیست