اتوریته

معنی کلمه اتوریته در فرهنگ معین

(اُ تُ تِ ) [ فر. ] (اِمص . ) قدرت ونفوذ مادی یا معنوی ، اقتدار.

معنی کلمه اتوریته در ویکی واژه

قدرت ونفوذ مادی یا معنوی، اقتدار.

جملاتی از کاربرد کلمه اتوریته

اتوریته یکی از مسائل مهمی است که در آنارشیسم بررسی می‌شود. یکی از تعاریف معروف آنارشی «نبود فرمانروایی و اقتداری اجباری» است.
امّا در حقیقت در نخستین سری از آزمایش‌های میلگرام، ۶۵ درصداز شرکت کنندگان حاضر شدند به دیگران شوک ۴۵۰ ولتی وارد کنند. با اینکه داوطلب‌ها شدیداً مضطرب شده بودند، ولی نمی‌توانستند که اتوریته و مقام علمی پژوهنده (پروفسورِ روانشناسی) را رد کنند. اندکی از افراد از اعمال درد لذّت هم می‌بردند، و با علاقه آن را انجام می‌دادند.
اغلب کنوانسیون‌ها مکانیسمی برای نظارت بر اجرای خود ایجاد می‌کنند. این مکانیسم‌ها نسبتاً قدرت کمی دارند و اغلب توسط دولتها ندیده گرفته می‌شود. در موارد دیگری این ابزار قدرت سیاسی بالا و اتوریته قانونی دارند و تصمیماتشان تقریباً همیشه به اجرا گذاشته می‌شود. نمونه‌های دسته اول شامل کمیته‌های معاهده‌های سازمان ملل می‌شود در حالیکه بهترین مثال برای دسته دوم دادگاه حقوق بشر اروپا می‌باشد.
رنسانس زمینه بخش گسترش اندیشه آزاد و پرسش‌گری شک‌گرایانه شد. افرادی چون لئوناردو دا وینچی به آزمایش‌گرایی به عنوان روشی برای توضیح پدیده‌ها روی آوردند و با استدلال‌های اتوریته دینی مقابله کردند. از دیگر منتقدان دین و کلیسا در این دوره می‌توان به نیکولو ماکیاولی، بنوانتور د پریه و فرانسوا رابله اشاره نمود.