معنی کلمات "فرهنگ معین" - صفحه 86
- نرمال
- مکانیسم
- جوشش
- شار
- پورپورا
- دم در
- پرستشگر
- طعنه
- ذباب
- موبق
- دوزخ
- شکفه
- رجولیت
- مطیه
- هم خوابه
- پیش پرده
- دابه
- نیم تنه
- نبال
- واپس
- صادر
- تأخر
- تاخر
- تاحد
- کمربندی
- خفتان
- دغا
- سوگواری
- پرسه
- ترحیم
- نسود
- حواری
- ترحم
- وایا
- مهتر
- کریم
- کور
- چشمه
- تسنیم
- کمیته
- فرمایشی
- خیابان
- سمایی
- رایض
- تأیید
- هلل
- غلتیدن
- تمسخر
- پادشاهی
- پادشه
- پادو
- پاراب
- پاراتیروئید
- پارادوکس
- پارازیت
- پاراف
- پارامتر
- مختلف
- چلیک
- پپه
- پایان نامه
- پوزیتیویسم
- پند گرفتن
- مبارزه
- منزجر
- پنکه
- پنج شنبه
- یک باره
- پاتیل
- چهارپاره
- پاترس
- پارسی زبان
- پارنج
- پاره دوز
- پاره پاره کردن
- پاده
- پادگانه
- پاراگراف
- پارتی
- پارس
- پارسا
- پارسال
- پارسنگ
- پارسه
- پاره
- پارچ
- پارچه
- پارک
- پارکه
- پارکینسون
- پارگی
- همان جا
- یخ بندان
- چشم سپید
- نشات
- کتروم
- چلچراغ
- کاراگاه
- کمپرسور
- کمپرسی
- نقاله
- نوشت افزار
- گام زن
- کمیز
- ناوارد
- محاکمه
- لنگر
- نوک
- لغزان
- ناخن
- منتظر
- تلنگر
- کمان کش
- کار افتادن
- کاروان سالار
- پوسه
- گیلکی
- ماءالشعیر
- همه جانبه
- روان درمانی
- آخرين
- نوشینه
- چرمینه
- گذربان
- گذرنامه
- نرینه
- کاربرد
- پا گرفتن
- واخوردن
- چلپاسه
- واسه
- کلاه دار
- کارمزد
- کلوخه
- وصی
- پارافین
- چاپارخانه
- کهنه رباط
- کنداور
- وررفتن
- سختن
- هازل
- کم بضاعت
- هرکاره
- ملوث
- دیزی
- خیده
- نصفه
- قبوض
- خرب
- پرخش
- دینامیت
- خطوط
- نشاف
- حواشی
- پایمال شدن
- رفتار
- دنده
- بیکار
- بی کار
- بی عار
- وقص
- نبق
- مصاحبت
- تصاحب
- مطابقه
- موافقت
- پیوستگی
- تطابق
- وشکل
- تقارن
- پرهون
- گردبر
- دایره
- نامرئی
- موشک
- وجد
- تقاطع
- رس
- ره
- پدافند
- چور
- راد
- تعمد
- قمیش
- ساطور
- خایسک
- وطواط
- وجوه
- پریدن
- تهذیب
- پهلوان
- داستانی
- تهمتن
- واله
- واماندگی
- کانون
- حزیران
- مصف
- تموز