چشم سپید
معنی کلمه چشم سپید در فرهنگ معین
معنی کلمه چشم سپید در فرهنگ فارسی
معنی کلمه چشم سپید در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه چشم سپید
هر آن چشم سپیدی کو سیه کردهست تن جامه سیاهش شد سپید آخر سپیدش شد سیه فامی
هفت سیه کاسه چند چشم سپیدت کنند صبح بیک کرم قرص شام بیک سرد نان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عکرمه گفت: پیش از موجودات و مکوّنات خدا بود، دگر هیچ چیز نبود، نوری بیافرید و از آن نور لوح و قلم بیافرید، آن گه اوّل چیز که بر لوح نوشت بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ بود. عثمان عفان از مصطفی (ص) پرسید که در این «آیت تسمیت» چه گویی؟ مصطفی گفت: «نامی از نامهای خداوند است جلّ جلاله، با نام اعظم نزدیک، و هم بر چنان که سیاهی چشم سپیدی را نزدیک است. و هم بر جعفر بن محمد گفت: بسم اللَّه کتاب خدای را همچون کلید است درها را، پس بهیچ در خانه در نتوان شدن بی کلید، همچنین دستوری نیست که بحضرت قرآن شوند بی بسم اللَّه. آن گه این بیت بر گفت جعفر: شعر
دو گونه تیر داری بر کف و چشم سپیدان بعضی و بعضی سیاهان
کارگاه انتظار ما تسلی باف بود پنبهٔ چشم سپید آورد بوی پیرهن
بی خبر از رخ نیکوی تو بر پشت زمین آنچنان زست که بر روی سیه چشم سپید