معنی کلمه پاراب در لغت نامه دهخدا
پاراب. ( اِخ ) فاراب. پاراو. ناحیتی است [ به ماوراءالنهر ] با نعمت و قصبه او را کدر خوانند و مردمانی اند جنگی و دلاور و جای بازرگانان است و شهرک سوناخ از وی است. ( حدود العالم ) :
نیست آن سر، کدوی پاراب است
نه چنان سر، کدوست در پاراب.سوزنی.و رجوع به فاراب شود.