نصفه

معنی کلمه نصفه در لغت نامه دهخدا

نصفه. [ ن ِ ف َ / ف ِ ] ( ص ، اِ ) نیمه. || نیم پر. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه نصفه در فرهنگ معین

(نِ فِ ) (اِ. ق . ) (عا. ) نیمه .

معنی کلمه نصفه در فرهنگ فارسی

نیمه : نان را دو نصفه کرد. گیلاس خود را نصفه نوشید .
داد ٠ انصاف ٠ یا جمع ناصف به معنی خدمتکار است .

معنی کلمه نصفه در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی نِصْفَهُ: نصفش - نیمش - یک دومش
ریشه کلمه:
نصف (۷ بار)ه (۳۵۷۶ بار)

جملاتی از کاربرد کلمه نصفه

(به عربی: «قال اللَّه تعالی: قسمت الصّلوة بینی و بین عبدی نصفین نصفها لی و نصفها لعبدی…»)
اظننت حتی کدت اعرق خجلة فی نصفه المحرم للرخصاء
روی ابو هریره رضی اللَّه عنه قال قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم یقول اللَّه تعالی قسّمت الصّلاة بینی و بین عبدی فنصفها لی، و نصفها لعبدی، و لعبدی ما سال، فاذا قال العبد بسم اللَّه الرّحمن الرحیم یقول اللَّه تعالی سمّانی عبدی، و اذا قال العبد الحمد اللَّه ربّ العالمین، یقول اللَّه تعالی حمدنی عبدی، و إذا قال العبد الرحمن الرّحیم یقول اللَّه تعالی أثنی علیّ عبدی، و اذا قال العبد ملک یوم الدّین یقول اللَّه تعالی، مجّدنی عبدی، و فی روایة فوّض إلیّ عبدی، و اذا قال العبد ایّاک نعبد و ایّاک نستعین، یقول اللَّه تعالی ایّای یعبدنی عبدی و بی یستعین، فهذا لی و باقی السورة لعبدی و لعبدی ما سأل.»
ز گریه نصفه شد این پیرمرد خون به جگر!
و عن ابی هریرة ان رسول اللَّه (ص) قال: «قال رجل لم یعمل خیرا قطّ لاهله اذا مات فحرّقوه ثمّ اذروا نصفه فی البرّ و نصفه فی البحر، فو اللّه لئن قدر اللَّه علیه لیعذّبنّه عذابا لا یعذّبه احدا من العالمین، قال: فلمّا مات فعلوا به ما امرهم، فامر اللَّه البحر فجمع ما فیه و امر البرّ فجمع ما فیه ثمّ قال له: لم فعلت هذا؟ قال: من خشیتک یا رب و انت اعلم، فغفر له».
آن نصفه که از پشت تو ای شاه بکاست شاخی ست که پشت تو بدو گردد راست