تموز
معنی کلمه تموز در لغت نامه دهخدا

تموز

معنی کلمه تموز در لغت نامه دهخدا

تموز. [ ت َ ] ( اِ )... نام ماه اول تابستان و ماه دهم از سال رومیان و بودن آفتاب در برج سرطان. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). مدت ماندن آفتاب در برج سرطان که رومیان یک ماه شمرند و تموز ماه خوانند.( شرفنامه منیری ). به زبان رومی ماندن آفتاب در برج سرطان و به هندی تقریباً ساون... ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). ماه دوم تابستان. ( السامی فی الاسامی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ماه دهم از سال سریانی میان حزیران و آب و آن ماه دویم تابستان است مطابق با مرداد فارسی و اسد عربی. بولیوس رومی از دهم تیر است تا دهم مرداد تقریباً مط-ابق با م-اه ژوئیه فرانسوی و «گ َ م َ پد» ی ِ ایرانی باستانی. اول آن ( اول تموز ) تقریباً با 25 تیرماه جلالی و 13 ژوئیه فرانسوی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). ماه هفتم سال شمسی میان حزیران و آب و شماره روزهایش 31 است. ( از المنجد ). این کلمه گاهی در ضرورت شعر به تشدید میم آید :
بخندید تموز بر سرخ سیب
همی کرد با بار و برگش عتیب.فردوسی.که زنده ست آن خردکودک هنوز
و یا شد ز سرما و مهر تموز.فردوسی.و یا اندر مه تموز بارد
جراد منتشر بر بام و برزن.منوچهری.برکشید تیغ اسد چون آفتاب اندر اسد
در تموز از آه خصمان مهرگان انگیخته.انوری.ساحت آفاق را اکنون که فراش سپهر
از حزیران صدرگستر، از تموز و آب نخ.انوری ( دیوان چ سعید نفیسی ص 366 ).در تموز گرم می بینند دی
در شعاع شمس می بینند فی.مولوی.هم امیدی می پزم با درد و سوز
تا مگر این دی مَهَم گردد تموز.مولوی.این نخواهد شد به روزی یا دو روز
مهلتم ده تا چهل روزتموز. مولوی.عمر برف است و آفتاب تموز
اندکی ماند و خواجه غره هنوز.سعدی ( کلیات چ مصفا ص 4 ). || گرمای سخت باشد... ( برهان ) گرمای سخت و تابستان. ( ناظم الاطباء ). چون در ماه مذکور گرمی بسیار می باشد لهذا در فارسی مجازاً بمعنی شدت موسم گرما مستعمل. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). تابستان. فصل گرما. ( فرهنگ فارسی معین ). گرما. ( شرفنامه منیری ) :
بهار و تموز وزمستان و تیر
نیاسود هرگز یل شیرگیر.فردوسی.نبودی تموز ایچ پیدا نه دی

معنی کلمه تموز در فرهنگ معین

(تَ ) [ معر. ] (اِ. ) ۱ - گرمای سخت ، زمان بودن خورشید در برج سرطان . ۲ - نام ماه اول تابستان و ماه دهم از ماه های رومیان .

معنی کلمه تموز در فرهنگ عمید

۱. ماه دهم از ماه های رومی برابر مرداد.
۲. ماه هفتم از سال شمسی کشورهای عربی، بین حزیران و آب، مطابق با ژوئیه، دارای ۳۱ روز.
۳. [قدیمی، مجاز] تابستان، موسم گرما.

معنی کلمه تموز در فرهنگ فارسی

تابستان، موسم گرما، ماه دهم ازماههای رومی
۱- گرمای سخت . ۲ - نام ماه اول تابستان و ماه دهم از سال رومیان . ۳ - تابستان فصل گرما .

معنی کلمه تموز در دانشنامه عمومی

تموز (اسطوره). تموز نام یکی از خدایان سومر باستان بود. او خدای خوراکی ها و گیاهان بود. تموز بعدها در دیگر تمدن های میان رودان مانند اکد و آشور و بابل نیز پرستیده می شد. در بابل باستان تموز نام یکی از ماه های سال بود، که به افتخار تموز، یکی از خدایان اصلی بابل، نامیده شده بود. این خدا از دوموزی خدایی سومری سرچشمه گرفته بود، که همسر اینانا بود و بعدها یکی از همسران ایشتار در فرهنگ بابلی شد.
در اسطوره ها او را خدای بهاران می دانند.
در اصل تموز از خدایان آناتولی و خدای گیاهان بود.
تموز (عبری). تموز ( به عبری: תמוז ) دهمین ماه از تقویم عبری است. تموز ماهی تابستانی و ۲۹ روزه است. در لغت نامه دهخدا در ذیل لغت حزیران توضیحات زیر آمده است:
حزیران: ( اِ ) نام ماه نهم است از سال رومیان و نام روز اول تابستان هم هست. ( برهان قاطع ) ماه اول تابستان. ( شرفنامه منیری ) ( السامی فی الاسامی ) و آن سی روز است. سرطان، تیر.
ابن بطوطة گوید: و اول ابتداء زیادته فی حزیران و هو یونیة - انتهی. ماه اول تابستان از سال رومی. ماه نهم است از سال رومیان و آن ماه آخر بهار است. ( صحاح الفرس ) ماه نهم از سال سریانی و ششم فرنگی، میان ایار و تموز مطابق اول تابستان است مطابق سرطان و تیرماه جلالی.
و صاحب غیاث اللغة گوید: ماه نهم از سال رومیان است و آن مطابق ماه خرداد باشد با اندک تفاوت. اول آن مطابق با اول یونماه قیصری و سیزدهم ژوئن فرانسوی است. لغتنامه دهخدا در واژه یاب
↑ لغتنامه دهخدا
• تموز ( عبری )
• ماه های تقویم عبری
• مقاله های دارای واژگان به زبان عبری
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد گاه شماری
معنی کلمه تموز در فرهنگ معین

معنی کلمه تموز در دانشنامه آزاد فارسی

تموز (اسطوره). تَموز (اسطوره)(Tammuz)
در اساطیر سومر، خدای رستنی ها و نماد زوال و رشد در طبیعت. در نیمۀ تابستان مرد و معشوقش، ایشتر، در بهار بعدی او را از جهان مردگان رهانید. آیین تموز در سراسر بابِل، سوریه و فلسطین گسترش یافت. همتای اُزیریس در اساطیر مصر و آدونیس در اساطیر یونان بود. چهارمین ماه از سال بابلی و عبری از نام او گرفته شده است.
تموز (تقویم). تَموز (تقویم)
نام ماه اول تابستان، ماه دهم سال رومیان، ماه هفتم از سال خورشیدی برخی از کشورهای عرب و ماه چهارم تقویم دینی و ماه دهم تقویم عرفی یهود. این ماه ۳۱ روزه تقریباً منطبق با ماه تیر، برج سرطان و ماه ژوئیۀ میلادی است.
تموز (نشریه). تَموز (نشریه)
نشریۀ یهودیان ایران به زبان فارسی، منتشر شده در ۱۳۵۷ش از سوی روشنفکران یهود. هدف از انتشار این هفته نامه بیان هماهنگی جامعۀ کلیمی ایران با انقلاب اسلامی، شناساندن فرهنگ یهود، یافتن راه حل برای مشکلات جامعۀ یهود ایران و ترویج اندیشه های غیرصهیونیستی بود. تموز تا ۱۳۶۸ منتشر شد.

معنی کلمه تموز در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَموز، اولین ماه تابستان در گاه شماریهای رایج در سوریه ، بین النهرین، آسیای صغیر و فلسطین از دوران باستان تا به امروز و نام یکی از رب النوعهای سرزمینهای مذکور است.
این واژه به صورتهای تمّوز و تَمُّز نیز ضبط شده است. تموز نیز همچون دیگر ماههای معروف به بابلی از هزاره سوم پیش از میلاد در شهر نیپور، یکی از مراکز مهم سومریان، رواج داشته و در آستانه هزاره دوم پیش از میلاد، در سایر قسمتهای بین النهرین رواج یافته است. معنای واژه تموز بدرستی روشن نیست. در تورات (علاوه بر کتاب مقدّس عهد عتیق). واژه تموز ذکر شده، اما نه به عنوان نام ماه . در شهر اور، نام محلی تموز نینگرسو بود و این واژه در اکد به رب النوعی که حافظ رستنیها و نگهبان گله ها بود اطلاق می شد.
رب النوع قدرتمند
پرستش تموز بتدریج تا عیلام، بابل ، آشور ، فلسطین و فنیقیه ادامه یافت و یکی از رب النوعهای قدرتمند معابد سامی گردید. افسانه بابلی تموز (شامل بیماری و مرگ تموز، اسارت و انزوای او در زیر زمین، رستاخیز و دوره زندگی مجدد او) پژمردگی گیاهان و رستنیها در پاییز ، نابودی آن ها در زمستان ، رستاخیز طبیعت در بهار و دوره بالندگی رستنیها را در تابستان در ذهن متبادر می کند. برابر اساطیر بین النهرین، رب النوعِ تموز هنگامی که خدای خورشید به اوج قدرت خود می رسد، یعنی در انقلاب تابستانی، از شدت گرما هلاک می گردد، در حالی که بسیاری دیگر مرگ تموز را در فصل پاییز، هم زمان با پژمردن رستنیها، نوشته اند. سومریان در چهارمین ماه سال به نام دوئوز ــ که نام آن به صورتهای تورزی، دوئوزو و دوزو و تموزی و دموـ زید نیز ضبط شده ــ یادبود افسانة تموز را برگزار می کردند و از همین رو غالب اقوام سامی و دیگر اقوام ساکن در بین النهرین چهارمین ماه سال را تموز نامیده اند. ماه تموز در تمدنهای بین النهرین، نخست ماهی قمری ـ هلالی بوده که به رغم آن که آغاز و پایان آن با رؤیت هلال مشخص می شده، موضع آن با اضافه کردن یک ماه در هر دو یا سه سال در فصول چهارگانه تثبیت می شده است. جابجایی ماه تموز در فصل تابستان به دلیل برقراری کبیسه ماه سیزدهم در سال، موجب شده است که برخی ماه تموز را نخستین ماه تابستان و برخی دیگر دومین ماه این فصل بدانند. با شروع سال در فصل پاییز و احتساب ماه تشری به عنوان نخستین ماه سال، تموز دهمین ماه سال می شد و با شروع سال در فصل بهار و احتساب ماه نیسان به عنوان نخستین ماه سال، تموز چهارمین ماه سال می شد که در هر دو حالت تقریباً مقارن اولین ماه تابستان بود و به همین دلیل در دوره های بعد، نشان آن را در منطقه البروج خرچنگ (سرطان) قرار دادند. در ادب فارسی نیز تموز مجازاً برای گرمای سخت و تابستان بسیار گرم به کار برده می شود. قوم یهود ، پس از اسارت در بابل، نام تموز را برای دهمین ماه گاه شماری مدنی خود (که از ماه تشری آغاز می شود) و چهارمین ماه گاه شماری مذهبی شان (که از ماه نیسان شروع می گردد) اقتباس کردند (تشری/ تشرین). حرّانیان نیز تموز را به عنوان چهارمین ماه گاه شماری خود به کار می برده اند.
نظر ابوریحان بیرونی
ابوریحان بیرونی برای نام ماه تموزِ گاه شماری سریانی و ماه تموزِ گاه شماری یهودی تمایز قائل شده و ماه تموز گاه شماری یهودی را تَمُّزْ نوشته است. او همچنین تعداد روزهای این ماه (تَمُّزْ) را در نزد یهودیان، مانند گاه شماری ثابت کنونی یهودیان ، ۲۹ روز ثبت کرده است. این بیان ابوریحان بیرونی راجع به دوره ای است که برخی از فرق یهودی شیوه منجمان (امر اوسط) را در تعیین طول ماههای قمری پذیرفته بودند. او تموز (تمّز) را دارای دو اول ماه دانسته، در حالی که تموز از ماههایی است که یک اول ماه بیشترندارد. در گاه شماری یهودی نخستین روز ماه تموز نباید مصادف با روزهای دوشنبه و چهارشنبه و شنبه گردد. در گاه شماری سریانی ــ که تا قرن حاضر نیز همچنان در میان مسلمانان آسیای صغیر متداول است و سال در آن، همانند گاه شماری مدنی یهود در نخستین روز ماه تشرین اول آغاز می شده است ــ ماه تموز دهمین ماه سال است. تا پیش از رواج عمومی گاه شماری یولیانی در قرن چهارم میلادی، ماه تموز همانند دیگر ماهها در گاه شماری سریانی از نوع ماههای قمری ـ هلالی و سالهای شمسی ـ قمری در نظر گرفته می شد. پس از قرن چهارم میلادی، ماه تموز نیز با گاه شماری یولیانی و با طول ثابت ۳۱ روز (مطابق با ماه ژوئیه) به کار برده شد.
محاسبه منجمان ایرانی
...

معنی کلمه تموز در ویکی واژه

گرمای سخت، زمان بودن خورشید در برج سرطان.
نام ماه دوم تابستان از سال سریانی، بین حزیران و آب، مطابق ژوئیه فرنگی.

جملاتی از کاربرد کلمه تموز

دو عید هفدهم تموز و تیشا به آو یا نهم آو یادآور نابودی اورشلیم هستند. هفدهم تموز روزی است که دیوارهای اورشلیم برای اولین بار توسط رومیان گذشته شد. تیشابه آو روزی است که اورشلیم به صورت کامل توسط رومیان نابود شد.
در تموزم ببندد آب سرشک کز دمم باد مهرگان برخاست
نشیب او را فضل تموز دریابد چو در زمستان گردد جدا از ابر مطر
۱- یاء و واو مجهول: در پارسی باستان بیش از یک نوع یائ و واو وجود داشته که امروزه تنها صورت باقی مانده در فارسی را یاء و واو معلوم و دیگر گونه‌ها را مجهول می‌خوانند. یاء معلوم چون: تیر، جاوید، رهی، بید و واو معلوم چون: تموز، آهو، توت. صورت مجهول واو و یاء در فارسی از میان رفته و در کردی با علامت «ی» و «و» از شکل معلوم آن‌ها متمایز می‌شوند و در واژگانی چون: شیر، دلیر، زور، شور و… وجود دارند.
بگذشت تموز سی چهل بر تو از بهر چه مانده‌ای بدین خامی؟
دریافت جایزه ویژه هیئت داوران فیلمبرداری ۱۴ تموز
چون اوج گرفت مهر از سرطان بگشاد تموز چون شیر دهان
و از ابراهیم ادهم روایت آرند که: ماه رمضان از ابتدا تا انتها هیچ نخورد و ماه تموز بود هر روز به مزدوری گندم درودی، و آن‌چه بستدی به درویشان دادی و همه شب تا روز نماز کردی وی را نگاه داشتند بنخورد و بنخفت.
خشک عبارت چو سموم تموز سرد معانی چو دم مهرگان
گفتم تموز هجران در من فکند آتش گفتا بهار وصلی آید پس از تموزت
غیر عاشق دان که چون سرما بود اندر خزان در میان آن خزان باشد دل عاشق تموز
من بدی کردم پشیمانم هنوز انتظارم تا دیَم گردد تموز
جام تموز هر ساله و با شرکت بازیکنانی از کشور ایران و دیگر کشورها با اقلیت آشوری چون عراق و سوریه در تابستان در شهر ارومیه برگزار می‌شود.
خیز که روز می‌رود فصل تموز می‌رود رفت و هنوز می‌رود دیو ز سایه عمر
نام ماه‌ها در گاه‌شماری عبری امروزی نیز از نام‌های بابلی با تلفظ آرامی ریشه گرفته است. به‌طور مثال ماه تموز نام خود را از تموز خدای بین‌النهرینی دارد. در مورد نام ماه‌های تقویم یهودی قبل از تبعید به بابل اطلاع دقیقی در دست نیست. در تورات ماه‌ها تنها به شماره و نَه به نام خاصی یاد شده‌اند.[وب ۹] اسامی بابلی نیز میان یهودیان — حتی اعضای سلسلهٔ داوود — رایج شدند؛ مثل زروبابل («بذر بابل») و شنزر («سن محافظ است»).