کلاه دار

معنی کلمه کلاه دار در لغت نامه دهخدا

کلاهدار. [ ک ُ ] ( نف مرکب ) آنکه کلاه بر سر دارد. ( فرهنگ فارسی معین ). دارنده کلاه. || کنایه از پادشاه. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ). کنایه از پادشاه. سلطان. ( فرهنگ فارسی معین ). تاجدار. و رجوع به کلاه و کلاهداری شود.

معنی کلمه کلاه دار در فرهنگ معین

( ~ . ) (ص . ) پادشاه ، سلطان .

معنی کلمه کلاه دار در فرهنگ عمید

۱. کسی که کلاه بر سر دارد.
۲. [مجاز] پادشاه.

معنی کلمه کلاه دار در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه کلاه بر سر دارد . ۲ - پادشاه سلطان .

جملاتی از کاربرد کلمه کلاه دار

پس ... نه‌ای و گرچه چو ... کلاه دار کز دست جهل تو به در ... نهم کلاه
سر درنکشم ز ضر که بی‌سر سرهای کلاه دار دیدم
کلاه کبر نهادست خصم من بر سر کلاه دار جهانی ، کلاه او بفگن