( طعنة ) طعنة. [ طَ ن َ ] ( ع مص ) طعنه. یک بار نیزه زدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). طعنةٌ سلکی ؛ نیزه زدنی راست. ( مهذب الاسماء ). || عیب جوئی کردن. ( غیاث اللغات ). || مجازاً، بیغاره. سرزنش. ملامت. گواژه. ( حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی ). زخم. ( صراح ). فسوس. ( ناظم الاطباء ). تفش. ( مجمعالفرس ). و بمعنی بد گفتن کسی را مجاز است و با لفظ کشیدن و بردن و زدن و کردن و داشتن و فروختن و باریدن مستعمل. ( آنندراج ). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 166 شود : غلام و جام می را دوست دارم نه جای طعنه و جای ملام است.منوچهری.هرچه وزیر میگفت به طعنه جواب میداد. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 486 ). گر مخالف معسکری سازد طعنه ای در برابر اندازد.خاقانی.با لذت طعنه تو دل را فرموش شد آرزوی مرهم.خاقانی.بدانکه نیست کفم چون دهان گل پرزر به دست طعنه چرا هر خسی نهد خارم.خاقانی.لیکن از روی طعنه خصمان آمدن هیچ رو نمیدارد.خاقانی.دو بیوه بهم گفتگو ساختند سخن را به طعنه درانداختند.نظامی.هر هنری طعنه شهری بود هر شکری زحمت زهری بود.نظامی.یکی از بزرگان گفت پارسائی را چه گویی درحق فلان عابد که دیگران در حق او به طعنه سخنها گفته اند. ( گلستان ). ملاح بیمروت از او به خنده برگردید، جوان را دل از طعنه ملاح بهم برآمد. ( گلستان ). مسلمانی اگر کعبه پرستی است پرستاران بت را طعنه از چیست.شبستری.ای که ز بت طعنه به هندو بری هم ز وی آموز پرستشگری.امیرخسرو ( از آنندراج ).دو دوست با هم اگر یکدلند در همه کار هزار طعنه دشمن به نیم جو نخرند.ابن یمین.یکی را بود طعنه درلفظ او یکی را سخن در معانی بود.ابن نصیر. طعنه. [ طَ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آتابای بخش آق قلعه شهرستان گنبد قابوس در 1/5هزارگزی خاور آق قلعه ، جنوب رودخانه گرگان. دشت و معتدل و مرطوب و مالاریائی با 8000 تن سکنه. آب آن از رودخانه گرگان بوسیله موتور برداشته میشود. محصول آنجا غلات و صیفی و حبوبات و لبنیات. شغل اهالی زراعت وگله داری. صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. راه فرعی به آق قلعه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
معنی کلمه طعنه در فرهنگ معین
(طَ نِ ) [ ع . طعنة ] (اِمص . ) ۱ - یک بار نیزه زدن . ۲ - سرزنش کردن .
معنی کلمه طعنه در فرهنگ عمید
۱. سخن کنایه آمیز که معمولاً به منظور توهین، تمسخر، و سرزنش بر زبان می آید. ۲. (اسم مصدر ) [قدیمی] سرزنش، بدگویی: دو دوست با هم اگر یک دلند در همه حال / هزار طعنهٴ دشمن به نیم جو نخرند (ابن یمین: ۳۸۲ ). * طعنه زدن: (مصدر لازم ) ۱. سرزنش کردن، ملامت کردن. ۲. گوشه و کنایه زدن: همه حمال عیب خویشتنیم / طعنه بر عیب دیگران چه زنیم (سعدی: لغت نامه: طعنه زدن ).
معنی کلمه طعنه در فرهنگ فارسی
یکبارزدن بانیزه، اثرنیزه دربدن، سرکوفت، سرزنش ۱ - ( مصدر اسم ) یکبار زدن با نیزه ضربت نیزه . ۲ - سرزنش کردن . ۳ - ( اسم ) دهی از دهستان آتابای بخش پهلوی دژ شهرستان گنبد قابوس .
معنی کلمه طعنه در دانشنامه اسلامی
[ویکی اهل البیت] از گناهان زبان طعنه زدن است. طعنه زدن: عیبجوئی کردن. مجازاً، توبیخ و سرزنش کردن. بد گفتن. طعن زدن با نیزه است و به طور استعاره در عیب گویی و عیب گرفتن و سرزنش به کار می رود. طعن از کارهای مذموم است و موجب ضرر دنیوی و عذاب اخروی می شود. زخم زبان گونه ای مردم آزاری است ؛ یعنی سخنی بر زبان آوریم که شخص مقابل را برنجاند. ضرب المثل معروفی است که می گوید: زخم شمشیر خوب می شود، ولی زخم زبان خوب نمی شود. البته این ضرب المثل یک واقعیت است و احادیث اخلاقی اسلامی نیز آن را تاکید می کند و به شدت، زخم زبان زدن و شماتت را نکوهیده است. حضرت امام باقر علیه السلام می فرماید: "فایاکم والطعن علی المومنین؛ از طعن زدن به مومنان بپرهیزید". و فرمود: "ما من انسان یطعن فی عین مومن الا مات بشر میتة و کان قمنا ان لایرجع الی خیر"؛ هیچ انسانی رو یا روی مومنی به او طعنه نمی زند جز این که به بدترین مردن ها می میرد و سزاوار است که به خیر بازنگردد.
معنی کلمه طعنه در ویکی واژه
سرزنش کردن. به هر جای کآواز او آمدی.....ازو زشت گفتی و طعنه زدی (شاهنامه) یک بار نیزه زدن.
جملاتی از کاربرد کلمه طعنه
باز چو برخاستم از روش نام و ننگ بار دگر طعنه زن ولوله از سر گرفت
سعید ایروانی، سفیر جمهوری اسلامی در سازمان ملل متحد، آمریکا را به آزار و اذیت کشورش متهم کرد. علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت ابراهیم رئیسی، با انتشار یک توییت به میزان قتل زنان در آمریکا اشاره کرد و با طعنه گفت آمریکا بانی اخراج جمهوری اسلامی از این کمیسیون بودهاست. خدیجه کریمی، مدیرکل امور بینالملل معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری ایران نیز این اقدام را در راستای «نقض سیستماتیک حقوق زنان» خواند.
لحن صدا میتواند به عنوان مثال بیانگر یکی از این حالات باشد: طعنه، خشم، محبت یا اعتماد به نفس.
تا حیاتآموز من لطف تو شد طعنه بر معزولی جان میزنم
آنکس که زند طعنه بمن ز آتش عشقش اورا خود ازین آتش جانسوز کجا سوخت
کان طعنه از این سوی وجود است آن جا که منم کجاست طعنی
روچستر به عنوان فردی گوشهگیر، باهوش، مغرور و طعنه آمیز
الموت رمانی نوشته ولادیمیر بارتول، نویسنده اسلونیایی-ایتالیایی در ۱۹۳۸ و روایتی از حسن صباح و فرقه حشاشین است. کتاب در سال ۱۹۸۸ توسط یک ناشر فرانسوی مورد استقبال قرارگرفت و آن را از اسلوونیایی به فرانسوی ترجمه کرد. بارتول در اوایل دهه ۱۹۳۰، زمانی که در پاریس زندگی میکرد، ایده این رمان را در سر پروراند. او در طی ملاقات با منتقد ادبی اسلوونیایی، یوسیپ ویدمار با حسن صباح آشنا شد. انگیزه بیشتر برای رمان از ترور الکساندر یکم یوگسلاوی توسط ناسیونالیستهای رادیکال کروات و بلغار، برای کمیسیون ادعایی دولت فاشیست ایتالیا حاصل شد. اولین چاپ رمان به طعنه به بنیتو موسولینی تقدیم شد.
خورشید هزار طعنه دارد با بدر بدری که زند طعنه بخورشید این است
غمزهٔ شوخ در انداخته با نرگس مست موجهٔ طعنه برانگیخته از چشمهٔ نوش
اسب تکشاخ صورتی نامرئی ایزدبانو یک دین تقلید آمیز است که برای طعنهزدن و به سخره گرفتن باورهای خداباورانه استفاده میگردد و به شکل یک تکشاخ که به طور متناقضی هم نامرئی و هم صورتی است نشان داده میشود. تصویر مذکور یک تصویر بلاغی است که توسط خردگرایان و سایر شکاکان دینی به عنوان نسخه معاصر قوری راسل استفاده میگردد، که گاهی نیز در ارتباط با هیولای اسپاگتی پرنده ذکر میشود.
در موزیک ویدئو این ترانه اعضای این گروه را با لباس فضانوردی بر روی ماه نشان میدهد که مشغول بازی پینبال هستند. همچنین تصاویری از فرهنگهای مختلف نشان داده میشود که سعی در نقلید از فرهنگ منفی آمریکایی مانند استفاده از سیگارهای ساخت آمریکا هستند. در اواخر ویدئو ساختگی بودن سفر آنها به ماه و استادیوی که آنها مشغول ضبط بودند را نشان میدهد که طعنهای به نظریههای توطئه فرود بر ماه است.
یکی از نظرات دربارهٔ شأن نزول این سوره، پشت سر پیامبر اسلام تهمت و طعنه میزدند و از نظرات دیگر این است که پیامبر اسلام را مسخره میکردند. از دیگر نظرات دربارهٔ شأن نزول این سوره، با توجه به اینکه این سوره در مکه نازل شدهاست، برای تذکر به کسانی است که از مردم عیبجویی میکنند و آنها را مسخره میکنند، تهمت میزنند و ثروت جمع میکنند. همچنین در روحالمعانی نوشتهٔ شهابالدین آلوسی، مفسر اهل سنت، آمده که شأن نزول این سوره، مردی به نام ابی بن خلف بسیار غیبت میکرد و به مردم تهمت میزد.
گفتی که گل به رنگ چو روی بت من است در حسن ما بگو که چرا طعنه زن شدی
ناگهان آمد برون از خیمه شاه طعنه زن نورش به نور مهر و ماه
ز هر کس میکشم صد طعنه وز عشقش نمیگردم ز دستش میخورم صد زخم و از پایش نمیمانم
اگرچه اصطلاح بنیادگرایی در کاربرد عمومی شاید به صورت طعنه آمیز در مورد یک گروه ایدئولوژیک افراطی، یا جنبشهای نژادی افراطگرا که انگیزههای به ظاهر مذهبی دارند به کار برده میشود، این اصطلاح در واقع معنی دقیق تری دارد. واژه «بنیادگرایی» به معنی بازگشت به اصولی است که معرف یا اساس یک ایدئولوژی است. این اصطلاح بهطور خاص به هر گروه بسته ایدئولوژیک گفته میشود که حاضر نیست با گروه ایدئولوژیک بزرگتری که خود از درون آن برخاسته ادغام شود، بر این اساس که اصول بنیادینی که گروه ایدئولوژیک بزرگتر بر اساس آن پایهگذاری شده فاسد شده یا جای خود را به اصول دیگری که مخالف ماهیت آن هستند دادهاست.
وی از کنیزی به نام مرجانه زاده شد. برخی ابن زیاد را به طعنه به مادرش منسوب کرده و «ابن مرجانه» خواندهاند که اشاره به اتهام ناپاکی تولد عبیدالله دارد.
بطعنه گفت که: قاسم ز عشق توبه کند طریق توبه ز عاشق رسم نانیکوست