واخوردن
معنی کلمه واخوردن در فرهنگ معین
معنی کلمه واخوردن در فرهنگ عمید
۲. از رواج افتادن.
معنی کلمه واخوردن در فرهنگ فارسی
رد شدن مردود شدن
( مصدر ) ۱ - مغلوب شدن شکست خوردن . ۲ - ردشدن مردود گشتن . ۳ - مایوس شدن . ۴ - برابر امری غیر مترقب واقع شدن یکه خوردن . ۵ - متحیر شدن . ۶ - ملاقات کردن بر خوردن .
معنی کلمه واخوردن در ویکی واژه
بی رونق شدن.
جملاتی از کاربرد کلمه واخوردن
از دبستان جهان درس محبت آموز امتحان است بترس از خطر واخوردن
پیر طریقت گفت: الهی! مشرب میشناسم اما واخوردن نمییارم، دل تشنه و در آرزوی قطرهای میزارم. سقایه مرا سیری نکند، من در طلب دریاام. بر هزار چشمه و جوی گذر کردم تا بو که دریا دریابم. در آتش عشق غریقی دیدی؟ من چنانم. در دریا تشنهای دیدی؟ من آنم. راست بمتحیری مانم که در بیابانم. فریادم رس که از دست بیدلی بفغانم.