ناوارد

معنی کلمه ناوارد در لغت نامه دهخدا

ناوارد. [ رِ ] ( ص مرکب ) ناشی. تازه کار. غیرماهر. ناآشنا به کار. که در کاری وارد و ماهر و متبحر نیست. ناپخته کار. ناورزیده. نااستاد. بی تجربه. ناواقف. || نامقبول. ناموجه. نابجا. که وارد و بجا و معقول نیست : ایراد ناوارد.

معنی کلمه ناوارد در فرهنگ معین

(رِ ) [ فا - ع . ] (ص . ) ناآشنا به کار، ناشی .

معنی کلمه ناوارد در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - غیرماهرنا آشنابکارناشی . ۲ - ناموجه بیجا: این ضحکه باردواین استهزائ ناواردبرکجامی آید.

جملاتی از کاربرد کلمه ناوارد

هرچند درمانی برای آسیب دیدگان نیست، اخیراً روش‌های جراحی پلاستیک برای مقداری بازسازی آسیب دیدگی‌ها و بازگرداندن حساسیت جنسی به کار می‌رود. از آنجا که فقط چند سانتیمتر از کلیتوریس بیرون از بدن و در معرض بریده‌شدن است، می‌توان از بخش داخلی کلیتوریس استفاده کرد و تا حدی زنان ختنه شده را درمان نمود. هرچند که حساسیت جنسی این بخش درونی کلیتوریس به اندازه بخش خارجی نیست. خود این درمان در صورتی که به دست افراد ناوارد انجام شود می‌تواند خطرناک هم باشد.