کمپرسی

معنی کلمه کمپرسی در لغت نامه دهخدا

کمپرسی. [ ک ُ رِ ] ( ص نسبی ، اِ مرکب ) اتومبیلی که قسمت عقب آن که محل بار است به وسیله یک پیستون کمپرسور بلند شده بار را تخلیه می نماید. ( فرهنگ فارسی معین ).
- کامیون کمپرسی ؛ کامیونی که کمپرسی است. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه کمپرسی در فرهنگ معین

(کُ پِ رِ ) [ فر - فا. ] (اِ. ) نوعی اتومبیل بارکش که قسمت حمل بار آن به وسیله نوعی پیستون بلند می شود و بار را تخلیه می کند.

معنی کلمه کمپرسی در فرهنگ عمید

نوعی کامیون که قسمت عقب آن به وسیلۀ کمپرسور از جای خود بلند شود و بار را بر زمین خالی کند.

معنی کلمه کمپرسی در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) اتومبیلی که قسمت عقب آن که محل بار است بوسیل. یک پیستون کمپرسور بلند شده بار را تخلیه مینماید .

معنی کلمه کمپرسی در ویکی واژه

نوعی اتومبیل بارکش که قسمت حمل بار آن به وسیله نوعی پیستون بلند می‌شود و بار را تخلیه می‌کند.

جملاتی از کاربرد کلمه کمپرسی

یخ زدایی از جاده‌ها به‌طور سنتی با پاشیدن نمک از درون خودروهایی چون کامیون کمپرسی بر روی سطح جاده صورت می‌گیرد. اغلب نمک با ماسه و شن ترکیب می‌شود.