پرسه

معنی کلمه پرسه در لغت نامه دهخدا

پرسه. [ پ َ س َ / س ِ ] ( اِ ) مخفف پارسه است که گدائی باشد. ( برهان ). رفتن گدایان :
هوای پرسه بازار همتت دارد
سحاب از آن به کف خود همی کشد اذیال.قاضی نور اصفهانی. || زن خدمتکار و کنیز. ( رشیدی ). و ظاهراً این صورت مصحف پرسته است.
- پرسه زدن ؛ گردش درویشان برای سؤال. رفتن مرید پیری به دستوری پیر در بازارها و کویها چون گدایان با خواندن اشعار و دیگر اعمال گدایان برای کشتن خلق کبر و عجب و فیریدگی.
- || راه رفتن به افراط.
- || گشتن همه جا را : کوچه های طهران را پرسه زدیم و او را نیافتیم.
پرسه. [ پ ُ س َ / س ِ ] ( اِمص ) پرسیدن و احوال برگرفتن و بعیادت بیمار رفتن باشد. ( برهان ). پرسش و تفقد. ( رشیدی ) :
صحت ارخواهی در این دیر کهن
خستگان بینوا را پرسه کن.ابوالقاسم مفخری.|| مجلس ختم. مجلس ترحیم. عزاخانه. حق . انجمن. عزاپرسی. ( غیاث اللغات ). ماتم.
پرسه. [ پ ِ س ِ ] ( اِخ ) پسر ژوپیتر رب النوع بزرگ یونانیان از مادری دانائه نام ، نبسه پادشاه آرگس. او با راهنمائی می نرو و مرکور ربةالنوع و رب النوع یونانی ، کارهای شگفت کردو وقتی که از مملکت کِفه یا سِفه پادشاه آسور می گذشت دختر او آندرومِد را از مرگ رهائی داد و او را با رضای پدر به زنی گرفت. از این نکاح پرسس بوجود آمد. او را یونانیهای قدیم منشاء نژاد پارسیان می دانند ظاهراً این افسانه از آسیا به جزیره اقریطش و از آنجابه یونان رفته باشد و برخی بنابراین تصور، افسانه مذکور را از پارسیان قدیم دانند. رجوع به ایران باستان ص 245 و 1297 و رجوع به پرس و پرسس شود. بنابر اساطیر یونانی وی پادشاه تیرنت شد و شهر می سِه نِس را بنیاد نهاد. از وی مجسمه ای در موزه واتیکان هست و نیزرجوع به ایران باستان صص 1353 و 2163 و 2168 شود.
پرسه. [ پ ِ س ِ ] ( اِخ ) آخرین پادشاه مقدونیه ( 178 - 168 ق.م. ) پسر فیلفوس پنجم. وی در پیدنا مغلوب پل اِمیل شد و در اسارت به ایتالیا فرمان یافت ( 212-166 ق.م. ).

معنی کلمه پرسه در فرهنگ معین

(پَ س ِ ) (اِ. ) ۱ - راه رفتن بسیار و بی نتیجه . ۲ - رفتن گدایان به گدایی .
(پُ س ِ ) (اِمص . ) ۱ - احوالپرسی ، عیادت . ۲ - تسلیت . ۳ - آمار، شمار. ۴ - مراسم دیدار با بازماندگان کسی که مرده است . ۵ - مجلس ترحیم .

معنی کلمه پرسه در فرهنگ عمید

۱. پرسش.
۲. عیادت، احوال پرسی از بیمار.
۳. مجلس ختم.
۴. ماتم پرسی، تسلیت.
۱. ولگردی، دوره گردی.
۲. [قدیمی] گدایی، دریوزگی.
* پرسه زدن: (مصدر لازم )
۱. [عامیانه] راه رفتن بی هدف، گردش کردن در کوچه و بازار.
۲. [قدیمی] راه رفتن و دریوزگی کردن.

معنی کلمه پرسه در فرهنگ فارسی

پرسش، عیادت، احوال پرسی ازبیمار، تسلیت، ولگردی، دوره گردی، دریوزگی، گردش کردن درکوچه
( اسم ) ۱- بعیادت رفتن بیمار پرسش تفقد . ۲- مجلس عزا مجلس ختم عزاخانه عزا پرسی ماتم .
پسر ژوپیتر رب النوع بزرگ یونانیان

معنی کلمه پرسه در ویکی واژه

[poɾse]، /پُرسه/
احوالپرسی، عیادت.
تسلیت.
آمار، شمار.
مراسم دیدار با بازماندگان کسی که مرده‌
مجلس ترحیم.
راه رفتن بسیار و بی نتیجه.
رفتن گدایان به گدایی.
سرگردان بودن
مجلس ترحیم (واژه ی پرسه، به ضم پ، دست کم در شمال استان فارس و استان کرمان متداول است)
/pæɹsɛˈ/
/pɔɹsɛˈ/
prowl
funeral
پرسش، سؤال پاسخ پرسه سوم: آیا ارتباطی میان "آزاداندیشی" و"علم" وجود دارد؟

جملاتی از کاربرد کلمه پرسه

کشور حسن وی آباد ز آسیب زوال کز وفا پرسه احوال خرابی دارد
مگه هیچ وقت کسی ازم می پرسه: «ببینم روز تولدت کیه؟»...
از فیلم‌های معروف او می‌توان به بازی در فیلم گرگ وال استریت، پرسه‌زدن با قصد و بازی در سریال (پسران) اشاره کرد.
یکی آتش افروخت در پرسه ویل که استرخ شد سوخته تا دو میل
همی‌برگرفتند زیشان شمار که پرسه فزون آمد از سه هزار
استخوان خشک هم یخ بسته زیر خاکروب آن یتیم بی‌پدر هم پرسه کرده تا غروب
خرقه از پیر فلک دارم و کشکول از ماه تا به دریوزه شبی پرسه به کویی بزنیم
ز درد هجر تو فانی فتاده بی حالست چه شد که پرسه نکردی ز حال او هرگز
دشمنان، مسلح به مشت و سلاح های مختلف نینجا، در اطراف سطوح پرسه می زنند. نینجا باید یا با دست برهنه یا با سلاحی که در راه پیدا می کند با آنها مبارزه کند. در هر صورت، او چندین ضربه و حمله و همچنین توانایی مسدود کردن را در اختیار دارد. یک اسلحه مخصوص به نام شوریکن وجود دارد که به جای استفاده از آن برای نبرد غوغا، در یک خط مستقیم پرتاب می شود. اگر آنها به دشمن ضربه بزنند، فوراً آنها را می کشند یا حداقل به شدت آسیب می بینند.
درد و ضعفم هر دو مهلک بود گر میآمدی پرسه را اسباب جان دادن مرتب داشتم
آراگورن ریوندل را ترک می‌کند و برای کسب دانش و تجربه به ماجراجویی در سرزمین میانه می‌پردازد. ابتدا به دورترین نقاط شرق رون و سپس به جنوب به هاراد می‌رود. حتی یکبار از موریا از دروازه دیمریل می‌گذرد و حتی در اطراف موردور پرسه می‌زند تا دربارهٔ نقشه‌های ساورون آگاه شود. در ۲۹۵۶ او گندالف خاکستری را ملاقات می‌کند و دوست و متحد هم می‌شوند و مدتی را هم با یکدیگر سفر و طی طریق می‌کنند.
چو دل ز زلف وی آشفته بود از خاکش هر آنچه پرسه نمودم همه پریشان گفت
همانند اقوام باستانی، بسیاری از روستاییان ارمنی، هنوز هم باور دارند که روح همان باد و جان و نفس است و باور داشتند که روح انسان می‌تواند از کالبدش جدا شده، پرسه زده و چیزهای بسیاری ببیند. آن‌ها این تصور را نیز داشتند که ارواح مردگان قادرند در کالبدهای مختلف همچون پرندگان، حیوانات و انسان‌های دیگر وارد شوند.
زمانی که الیزابت در ۱۹۵۹ و ۱۹۶۳، به ترتیب، شاهزاده اندرو و شاهزاده ادوارد را باردار بود، نتوانست آیین بازگشایی پارلمان بریتانیا را به جا آورد که این تنها بار در طول حکومتش بود که موفق به چنین کاری نشد. در کنار انجام مراسم‌های سنتی، او آیین «پرسه سلطنتی» را در ۱۹۷۰ برای اولین‌بار، در استرالیا و نیوزیلند، انجام داد که در آن با مردم عادی دیدار کرد.
اگر لیلی بپرسه حال مجنون نظر او را سوی صحرا کنی ته