معنی کلمات "فرهنگ معین" - صفحه 85
- پروش
- کردوس
- کاراته
- کفری
- کأس
- معزز
- کمینگاه
- کارآزمایی
- مقوا
- معوق
- پیزر
- نقیع
- نماز پسین
- مشغوف
- پیچان شدن
- پیاده کردن
- پادافراه
- مطموع
- مسارعت
- هفت بنا
- منفق
- وطأت
- گردل
- ملکه شدن
- کرمند
- نوش خند
- ننگ داشتن
- پایسته
- مستأصل
- مظله
- مکتتم
- معلل
- مکنوز
- همبسته
- گداره
- نعیب
- ممشوق
- مصافات
- والاتبار
- نداوت
- مقمر
- کاکویی
- پشت پا زدن
- مژو
- چوبک زن
- وخشی
- پی جر
- پالایشگر
- کژباز
- منفصم
- پا انداختن
- ملواح
- کار و کیا
- چگلی
- چلنگر
- معرت
- مغاص
- نقاوه
- چپو
- کفچه مار
- گردماه
- مستقبح
- گردن گرفتن
- مچک
- پافشاری کردن
- پیل عماری
- مکوکب
- ورغست
- مستنکر
- مفیض
- نخل بندی
- پیشآگهی
- چشم بلبلی
- پاتال
- مطواع
- چشم پیش
- مزکوم
- پایاپای
- فقاره
- کسوب
- نکته گیری
- هیپوتالاموس
- منتجع
- پهلوان پنبه
- کرسب
- عضاده
- میانه کردن
- فره مند
- نمونش
- گرونده
- کج پلاس
- چله نشستن
- پرکاوش
- غلتاق
- مساند
- گردن افراز
- پیمودنی
- کراخ
- کلاویه
- هرهفت
- مستانف
- کم دلی
- پاریاب
- مظان
- هنگامه کردن
- منگیدن
- منغمر
- چاهک
- فکاهی
- چشم نهادن
- فنج
- عقربه
- ژرف بین
- کاوالیه
- ژوری
- پازاج
- نمیق
- مهجع
- موزاییک
- مشرع
- هفت سبع
- هاف هاف
- وثوب
- ضجه
- صافی شدن
- غژک
- سورچی
- قاورد
- شه تار
- ورکار
- شریطه
- سباحت
- فرازنده
- دیریاز
- رم دادن
- سبای
- دردانه
- مکحله
- کج بیل
- منخدع
- لخشان
- مزیدن
- چالیک
- پالیک
- چشانیدن
- گرم گاه
- میزنای
- کارران
- منگیا
- هوچی
- پستک
- سپاس
- رضا
- عمری
- فك
- وك
- ركو
- شکم
- بیچون
- نود
- منوب
- ضامن
- زهم
- معامل
- تراضی
- شواهد
- نعیق
- سوره
- تبارک
- بی چون
- مملوک
- رقیت
- کمیسر
- حریت
- وارکار
- حزم
- خشتی
- مغفرت
- موات
- وعده گاه
- جنه
- کروشه
- پرانتز
- پارالل
- دنباله
- کوه نورد
- وجاهت
- ساک
- ناصبی
- خارجی
- بومی
- زرد
- موزیسین
- زد
- بلوند
- ریکا
- ریه
- پرخاش
- نثار
- تشر