مصف
معنی کلمه مصف در فرهنگ معین
معنی کلمه مصف در فرهنگ عمید
۲. میدان جنگ، محل کارزار.
معنی کلمه مصف در فرهنگ فارسی
(اسم ) ۱ - جای صف زدن . ۲ - میدان جنگ رزمگاه جمع : مصاف .
معنی کلمه مصف در ویکی واژه
میدان جنگ، رزمگاه.
مصاف.
جملاتی از کاربرد کلمه مصف
رهید آن آینه از رنج صیقل ز رویت میشود پاک و مصفا
دل مصفاکردن از بشم به طوف جلوه برد آینه بر دوش حیرت جامهٔ احرام داشت
ما و چمن و باغ و می لعل مصفا ما و رخ معشوق و سر زلف مقطع
دگر برای چه روزست باده روشن؟ ز تیرگی شب آدینه را مصفا کن
دم زخواهش چون مصفا شد دم عیسی بود دست چون شد از طمع کوته ید بیضا بود
دلی دادی چو جام جم، مصفّا جمال غیب را مجلای اوفا
این منطقه کوهستانی پرآب و مصفا مکانی جذاب برای گردشگران به وجود آورده و آبشار دیدنی و زیبایی را در دل خویش جای دادهاست.
تو صافی ترستی ز برق مصفا ازیرا درخشی ز ابر مکدر
هرکه را سینه شد از صدق مصفا صائب زندگی بخش جهانی به نفس می گردد
این باغ مصفا در دوره قاجاریه روبه روی گمرک احداث گردید. کتابخانه، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، سالن آنفی تئاتر، وسایل بازی کودکان و سرویس بهداشتی از امکانات موجود در این باغ میباشد. اخیراً دارالقرآن و مرکز فروش کتاب کودکان در آن احداث میگردد.
بده داد شریعت اندر اینجا که تا گردی بیکباره مصفّا
با عشق ز تسبیح و مصلا نتوان گفت جز باده گل رنگ مصفا نتوان گفت
کتاب «آفرین ادیب، جشننامهٔ استاد ادیب برومند» جشننامهای است که به پاس فعالیتهای میهنی، ادبی و فرهنگی ادیب برومند به کوشش شاهین آریامنش منتشر شدهاست. این کتاب شامل مقالههایی از مظاهر مصفا، ناصر تکمیل همایون، احمد مهدوی دامغانی، ژاله آموزگار، کتایون مزداپور، فضلالله رضا، اسماعیل یغمایی و شماری پژوهشگر دیگر است. کتاب آفرین ادیب روز ۲۲ خردادماه ۱۳۹۳ در بنیاد موقوفات افشار رونمایی شد که سید محمود دعایی، احمد اقتداری، داوود هرمیداس باوند، ژاله آموزگار و شاهین آریامنش در آن حضور داشتند.