کهنه رباط
معنی کلمه کهنه رباط در فرهنگ معین
معنی کلمه کهنه رباط در فرهنگ عمید
معنی کلمه کهنه رباط در فرهنگ فارسی
معنی کلمه کهنه رباط در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه کهنه رباط
رخت هستی چو بهم بست ازین کهنه رباط راز با پردگیان ملاء اعلا گفت
در کهنه رباط دهر غافل منشین راهی پیش است توشهای حاصل کن
درین کهنه رباط آسودنت چیست نه زینجائی تو، اینجا بودنت چیست
این کهنه رباط را عمارت چه کنی آخر چو بدیگرانش باید پرداخت
خانه ئی بر گذر سیل درین کهنه رباط بچه کار آید ازو خانه خدا گشته نفور
ترا هم نیز جان خواهان درآیند وزین کهنه رباطت در ربایند
گو طبل رحیل خود بکوبند زین کهنه رباط تا رسیدند
چندانکه درین کهنه رباطیم بهم بو تا نشویم از غم ایام دژم
این کهنه رباط را که عالم نام است آرامگَهِ اَبْلَقِ صبح و شام است،
این کهنه رباط را که عالم نام است وآرامگه ابلق صبح و شام است