پارچ
معنی کلمه پارچ در فرهنگ معین
معنی کلمه پارچ در فرهنگ عمید
معنی کلمه پارچ در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - آب پاش بزرگ . ۲ - ظرف آبخوری سر گشاد سفالین یا بلورین و یا فلزی .
آب پاش بزرگ یا ظرفی از مس یا سفال که چون کوزه سرگشاده است
معنی کلمه پارچ در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه پارچ در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه پارچ
سیاست دفاعی ارتش استونی تضمین خفظ استقلال و حامیت دولت، یکپارچگی زمینی، آبهای بینالمللی و حریم هوایی و قانون اساسی این کشور و همینطور همکاری با کشورهای عضو ناتو و اتحادیه اروپا است.
گاه چون باز پریدم پی یکپارچه گوش گاه چون یوز دویدم پی یکمشت پنیر
پارچهها گردم و جنس نفیس بهر شما ملت ته کاسه لیس
شاطر بیچاره هر چند نظر و نگاه باطراف کرد چیزى بنظرش در نیامد ولکن از ترس آنکه اگر بگوید چیزى نیست حرامزادگى او ظاهر گردد از خوف و توهم بناى تعریف و توصیف گذارد و خود بیخود بسیار تحسین نموده و معاونت بخدمت وزیر نمود و گفت که قلندر مرا برداشت و بر سر دستگاه برد بنده آن مندیل را دیدم بسیار نازک و لطیف و خوش طرح و رنگین است و تا امروز هیچکس چنین پارچهاى خوش قماش و خوش طرحى نیافته و ندیده است.
گفتمش چیست دگر گفت یکی طرفه نطاق از دو پیکر که یکی پارچه از بهرمن است
لباس محلی اعراب اهواز که دشداشه نام دارد یک پیراهن سفید بلند است که در بیشتر شهرهای خوزستان پوشیده میشود از دیگر لباسهایی که همراه با دشداشه پوشیده میشود بشت میباشد که روی دشداشه آن را میپوشند همچنین چفیه نام پارچهای است که روی سر گذاشته و دور آن یک حلقه به نام عگال میگذارند که چفیه را نگه دارد.
اهلی از برق جهانسوز غمت بی خبرست ورنه این خرقه صدپارچه پیراسته است
اندامزایی در اصل فرایندی است که به وسیلهٔ آن برونپوست، درونپوست و میانپوست به صورت یک اندام یکپارچه ادغام میشوند.
در مهندسی برق، تبدیل انتگرال فوریه برای تجزیه و تحلیل سیگنالها بهکار میرود. رفتار مقاومتها، خازنها، و القاگرها میتواند با استفاده از این راه و با تصور مقاومتهایی که مقدارشان به بسامد وابسته باشد (که امپدانس خوانده میشوند) یکپارچه منظور شود.