پارچ

معنی کلمه پارچ در لغت نامه دهخدا

پارچ. ( اِ ) آب پاش بزرگ. || ظرفی از مس یا سفال که چون کوزه سرگشاده است.

معنی کلمه پارچ در فرهنگ معین

( اِ. ) ظرف آبخوری سرگشاد.

معنی کلمه پارچ در فرهنگ عمید

ظرف آبخوری دسته دار بزرگ و دهان گشاد، از جنس بلور، سفال، یا فلز.

معنی کلمه پارچ در فرهنگ فارسی

ظرف آبخوری بزرگ دهان گشادبلوروسفالی یافلزی
( اسم ) ۱ - آب پاش بزرگ . ۲ - ظرف آبخوری سر گشاد سفالین یا بلورین و یا فلزی .
آب پاش بزرگ یا ظرفی از مس یا سفال که چون کوزه سرگشاده است

معنی کلمه پارچ در دانشنامه آزاد فارسی

ظرفی دسته دار با دهانی گشاد از جنس شیشه، مس، بلور، فلز، سفال و یا جنس دیگر، برای استفاده و نگهداری آب و دیگر مایعات. دستۀ این ظرف از یک طرف روی بدنه و از طرف دیگر به دهان یا گردن متصل است و از آن برای ریختن مایعاتی که درونش نگهداری می شود، استفاده می کنند. به سبب شباهت فراوان این ظرف با تُنگ، گاهی این دو واژه به جای یکدیگر به کار می روند. از این ظرف از گذشته تاکنون استفاده شده است و امروزه از جنس های دیگر نیز ساخته می شود.

معنی کلمه پارچ در ویکی واژه

ظرف آبخوری سرگشاد.

جملاتی از کاربرد کلمه پارچ

سیاست دفاعی ارتش استونی تضمین خفظ استقلال و حامیت دولت، یکپارچگی زمینی، آب‌های بین‌المللی و حریم هوایی و قانون اساسی این کشور و همین‌طور همکاری با کشورهای عضو ناتو و اتحادیه اروپا است.
گاه چون باز پریدم پی یکپارچه گوش گاه چون یوز دویدم پی یکمشت پنیر
پارچه‌ها گردم و جنس نفیس بهر شما ملت ته کاسه لیس
شاطر بیچاره هر چند نظر و نگاه باطراف کرد چیزى بنظرش در نیامد ولکن از ترس آنکه اگر بگوید چیزى نیست حرامزادگى او ظاهر گردد از خوف و توهم بناى تعریف و توصیف گذارد و خود بیخود بسیار تحسین نموده و معاونت بخدمت وزیر نمود و گفت که قلندر مرا برداشت و بر سر دستگاه برد بنده آن مندیل را دیدم بسیار نازک و لطیف و خوش طرح و رنگین است و تا امروز هیچکس چنین پارچه‌اى خوش قماش و خوش طرحى نیافته و ندیده است.
گفتمش چیست دگر گفت یکی طرفه نطاق از دو پیکر که یکی پارچه از بهرمن است
لباس محلی اعراب اهواز که دشداشه نام دارد یک پیراهن سفید بلند است که در بیشتر شهرهای خوزستان پوشیده می‌شود از دیگر لباسهایی که همراه با دشداشه پوشیده می‌شود بشت می‌باشد که روی دشداشه آن را می‌پوشند همچنین چفیه نام پارچه‌ای است که روی سر گذاشته و دور آن یک حلقه به نام عگال می‌گذارند که چفیه را نگه دارد.
اهلی از برق جهانسوز غمت بی خبرست ورنه این خرقه صدپارچه پیراسته است
اندام‌زایی در اصل فرایندی است که به وسیلهٔ آن برون‌پوست، درون‌پوست و میان‌پوست به صورت یک اندام یک‌پارچه ادغام می‌شوند.
در مهندسی برق، تبدیل انتگرال فوریه برای تجزیه و تحلیل سیگنال‌ها به‌کار می‌رود. رفتار مقاومتها، خازنها، و القاگرها می‌تواند با استفاده از این راه و با تصور مقاومت‌هایی که مقدارشان به بسامد وابسته باشد (که امپدانس خوانده می‌شوند) یک‌پارچه منظور شود.