برخوردار. [ ب َ خوَر / خُرْ ] ( ص مرکب ) منتفع. ممتع. محظوظ. بهره مند. کامیاب. متنعم. مستفیض. بهره ور. ( یادداشت مؤلف ). این کلمه مرکب است از برخورد که معالدال است بمعنی برخوردن و لفظ «ار» که کلمه نسبت است و این از عالم ( از قبیل ) خریدار است نه از عالم زردار. وصاحب کشف در این لطیفه ای برآورده که این هر سه امر است یعنی ببر و بخور و بدار و نزد بعضی برخوردار بمعنی درخت برخوردن چه دار بمعنی درخت و برخور بمعنی مصدر و مرکب است از اسم و امر چنانکه خونریز بمعنی خون ریختن و پابوس بمعنی پا بوسیدن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : گویند منتصر شبی پدر خویش متوکل بخواب دید که ویرا گفت ای محمد وای بر تو ظلم کردی برمن و مرا بکشتی و خلافت من بستدی واﷲ که تو بخلافت برخوردار نباشی الا اندک روزگاری. ( ترجمه طبری بلعمی ). کار تو با سعادت و اقبال وزتن و جان خویش برخوردار.فرخی.هنر فراوان دارد ملک خدای کناد که باشد از هنر و عمر خویش برخوردار.فرخی.امیر عالم عادل بکام خویش زیاد ز بخت شاد و ز ملک و ز عمر برخوردار.فرخی.پاینده... و کامروا و کامکار و برخوردار از ملک وجوانی. ( تاریخ بیهقی ). این خاندان... پاینده باد...و فرزند این پادشاه... برخوردار از ملک و جوانی. ( تاریخ بیهقی ). پس دراز کن ای سلطان مسعود که خدا مرا بتو برخوردار گرداند... دست خود را. ( تاریخ بیهقی ). نوبهاریست عدل او خرم دهر از او شادکام و برخوردار.ابوالفرج رونی.ز غزو بازخرامید شاد و برخوردار علاء دولت مسعود شاه شاه شکار.مسعودسعد.ز بخت یافته داد و ز تخت گشته بکام ز ملک روزی مند و ز عمر برخوردار.مسعودسعد.تو عجب داری که من گویم همی کز جلالت شاه برخوردار باد.مسعودسعد.بخدا ار کسی تواند بود بی خدا از خدای برخوردار.سنایی.امروز بر ساهره این کره اغبر... هیچ پادشاهی مرفه تر ازین خداوند نیست و هیچ بزرگی برخوردارتر ازین ملک نیست. ( چهارمقاله ). ز وصل یار دلبر برنخوردم ز هجرش لیک برخوردار بودم.سیدحسن غزنوی.ز جاه و دولت او خلق شادمانه دلند ز جاه و دولت خود شاد باد و برخوردار.سوزنی.خلق عالم از تو برخوردار و خواهان از خدا
معنی کلمه برخوردار در فرهنگ معین
(بَ خُ ) (ص فا. ) بهره مند، کامیاب .
معنی کلمه برخوردار در فرهنگ عمید
بهره مند، کامیاب.
معنی کلمه برخوردار در فرهنگ فارسی
بهره مند، کامیاب، برخورداری: کامیابی ( صفت ) بهرمند متمتع کامیاب . دهی از دهستان خاوه بخش دلفان شهرستان خرم آباد است .
معنی کلمه برخوردار در دانشنامه عمومی
برخوردار (دلفان). بَرخُوردار، شهری از توابع بخش خاوه شهرستان دلفان در استان لرستان ایران است. این شهر بعنوان مرکز بخش خاوه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۶۲۷ نفر ( ۳۸۱ خانوار ) می باشد.
معنی کلمه برخوردار در ویکی واژه
بهره مند، کامیاب.
جملاتی از کاربرد کلمه برخوردار
تلاش برای سوزاندن انتشارات صورت گرفت و مورگان جداگانه به اتهام سرقت جزئی دستگیر شد. او دستگیر شد و به قلعه نیاگارا منتقل شد و پس از آن ناپدید شد. سوء ظن پشت این امر منجر به ایجاد حزب ضد ماسونی شد که از محبوبیت کوتاهی برخوردار شد اما پس از معرفی یک فراماسون سابق به عنوان نامزد ریاست جمهوری خود در سال ۱۸۳۲ به سرعت از بین رفت.
دین مانوی بهدلیل پراکندگی و وسعت حوزهٔ تحت پوشش خود و نیز به این دلیل که تقریباً هیچگاه دین رسمی نبوده و بهجز یک دورهٔ کوتاه در زمان شاپور یکم و هرمز یکم ساسانی از حمایتی برخوردار نبوده و از جهتی همیشه تحت شدیدترین حملات قرار داشته، بهتدریج دارای فرقههای متعدد و جداگانهای شد که فقدان مرکزیت دینی مانوی در سدههای میانه (قرون وسطی) و ناتوانی در رساندن پیام خود به تمام مانویان را نشان میداد.
روزگاری صبح کردم شام ها در غم صفایی راست خواهی بالله از یک عمر برخوردارم امشب
چو هست مایه عمر شریف من بریان هزار آه، نگشتم ز عمر برخوردار
هر که با این چار خصلت یار نیست از عروس ملک برخوردار نیست
بر اساس مذاکرات صورت گرفته بین نمایندگان ارمنی و شاه عباس، پادشاه صفوی مشکلی برای ورود به شهرها و مناطق ارمنینشین نداشت چرا که از حمایت تام آنها برخوردار بود.
ارشتناب به خاطر داشتن معدنهای متعدد از اهمیت خاصی در ایران برخوردار است.
به کامرانی و دولت بمان فراوان سال ز عمر و ملک و جوانی و جاه برخوردار
باش از دولت بهار آیین همچو آزاد سرو برخوردار
گر ترا صد گنج زر متواریست از همه مقصود برخورداریست
غیاث ملّت و دولت، شهنشه عالم که باد تا بقیامت زملک برخوردار
ابوعلی خیاط یحیی بن غالب (درگذشته ۲۲۰ ه. ق / حدود ۸۳۵ م) ریاضیدان و ستارهشناس مسلمان، نزد متخصصین در علوم ریاضی و نجوم از مقام والایی برخوردار بود و نامش در کتاب دانشمندان طراز اول و مشهور جهان، آورده شده است. وی شاگرد ماشاءالله بوده است.
مراد جان و دل ما ظهور حضرت او است خوش از آن زمان که دل و جان شوند برخوردار
زنده نبود آنکه او را معرفت در کار نیست مرده پندارش که هیچ از عمر برخوردار نیست
دامداری و دامپروری در کنار کشاورزی شغل غالب روستاییان آذربایجان است. حوزه شمال غربی ایران شامل سرزمین آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل و بخشی از گیلان است که به دلیل کوهستانی بودن منطقه از تنوع آب و هوایی برخوردار است. جنگلهای تنک، مرغزارهای سرسبز و مراتع پهناور از ویژگیهای این ناحیه است که سبب زندگی عشایر در این منطقه شدهاست.
بعد از آن صحابه گفتند: ما به وقت سخن گفتن پیغامبر علیه السلام چنان بودیمی که «کأنّ الطیر علی رؤوسنا» چنانکه مرغی لطیفی بیاید، بر سر کسی بنشیند و آن کس نیارد دست جنبانیدن و سر جنبانیدن و سخن گفتن، از بیم آنکه شاید که آن مرغ بپرد و خاصه که آن مرغ، عنقای مقصودها بود از کوه قاف عنایت پریده باشد باید که مستمع خاموش کند، یک سر مویی بر وی نجنبد تا از سایهٔ او برخوردار گردد و مشکلات او بی گفت و گو حل شود.