اجماع
معنی کلمه اجماع در فرهنگ معین
معنی کلمه اجماع در فرهنگ عمید
۲. (فقه ) اتحاد فقها در مسئله ای شرعی، از اصول چهارگانه.
معنی کلمه اجماع در فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) گرد آمدن بر اتفاق کردن بر کاری متفق شدن همداستان گردیدن . ۲ - ( مصدر ) جمع کردن ۳ - ( اسم ) اتفاق عقاید و آرای علما و جز آنان . ۴ - اراد. موئ کد که بدنبال آن حرکت عضت است . ۵ - یکی از سه یا شش اصل فقه و آن عبارتست از اتفاق صحابه از مهاجران و انصار و همچنین علما ( نه عامه ) در هر عصری بر امری از امور فقهی . ۶ - ( اسم ) اتفاق امت محمد ص بر امری از امور دینی .
معنی کلمه اجماع در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه اجماع در دانشنامه آزاد فارسی
اتفاق نظر فقیهان بر حکم شرعی. اجماع، یکی از منابع چهارگانۀ استنباط احکام شرعی به شمار می رود. برخی از فرقه های اسلامی، مراد از اجماع را فقط اجماع اصحاب پیامبر (ص) در امری پنداشته اند. اهل سنت، اجماع را دلیل مستقل بر اثبات حکم شرعی می دانند؛ اما از نگاه امامیه، اجماع از دو جنبه مورد بحث قرار می گیرد: نخست امکان تحقق اجماع، و دوم اثبات اعتبار شرعی آن. از جنبۀ نخست، لازم است که صرفِ اجماع، یعنی نفس اتفاق نظر فقیهان یا به عبارت دیگر اجماع فی نفسه و مستقل از سایر دلیل ها در نظر گرفته شود. به همین جهت اجماعی که در اصول فقه از اعتبار یا بی اعتباری آن سخن می رود، اجماع صرف است که در ردیف سه دلیل دیگر (کتاب، سنّت، و عقل) قرار دارد. مشکل اساسی در این جنبه از بحث این است که اثبات تحقق اجماع صرف دشوار است. به واقع به دست آوردن آرای یکایک فقیهان در همۀ اعصار و حتی در یک عصر بسیار دشوار یا ناممکن می نماید؛ اما بحث دربارۀ جنبۀ دوم یعنی اعتبار اجماع یعنی پس از آن که خود اجماع تحقق یافت، نوبت آن می شود که ببینیم اساساً چنین امری از نظر شرعی معتبر و حجت است و می توان با استناد به آن حکم شرعی را اثبات کرد و آن را از منابع اجتهاد، در ردیف کتاب، سنت و عقل برشمرد یا نه؟ در فقه امامیه مسلم است که رأی غیر معصوم، به خودی خود حجیت و اعتبار ندارد، ولو تعداد آنان برابر با شمار همه فقیهان امامیه باشد؛ از این رو، در ملاک اعتبار و حجیت اجماع صرف، در میان فقیهان امامیّه سه نظر وجود دارد: ۱. ملاک کشف از قول معصوم (ع). یعنی از اتفاق همۀ فقیهان بر یک رأی کشف می شود که معصوم (ع) نیز همان رأی را دارد؛ ۲. ملاک کشف از دلیل معتبر. گویی از اتفاق فقیهان بر یک رأی کشف می شود که آنان به دلیل معتبری دسترسی داشته اند که اکنون از دید ما پنهان مانده است؛ ۳. ملاک اطمینان به صحت حکم شرعی مورد اتفاق. هر سۀ این نظریه ها مورد انتقاد واقع شده است. در مورد نظریۀ اول که ملاک حجیت اجماع را کشف از قول معصوم (ع) می داند، سه نظر وجود دارد: ۱. نظریۀ سید مرتضی که می گوید معصوم به طور ناشناس در جمع اجماع کنندگان است (اجماع تَضَمّنی)؛ ۲. نظریۀ شیخ طوسی که معتقد است اگر حکم شرعی مورد اتفاق، مطابق با نظر معصوم (ع) نباشد، لطف خدا اقتضا می کند که از گمراهی مؤمنان جلوگیری کند و کسی را بفرستد تا با مخالفت خویش، اتفاق همه را بر هم بزند. به این تفسیر از اجماع «اجماع لطفی» گویند؛ ۳. نظریۀ شیخ انصاری که می گوید از اتفاق همه فقیهان می توانیم حدس بزنیم که رأی معصوم (ع) نیز همین بوده است. به این تفسیر (اجماع حدسی) گویند. حقیقت آن است که در فقه امامیه، اجماع هم از جنبه تحقق اجماع، و هم از لحاظ اثبات اعتبار آن با چالش های جدی روبه رو است. از این رو سهم آن در استنباط احکام شرعی، به ویژه در نزد متأخرین چنان ناچیز است که می توان نادیده گرفت. غالب اجماعی که در فقه امامیه وجود دارد اجماع صرف نیستند بلکه به همراه آن ها، دلیل دیگری از کتاب یا سنت وجود دارد که دست کم احتمال می رود که مدرک اجماع کنندگان، همان دلیل کتاب یا سنت بوده است. در این صورت این اجماع را اجماع مَدرَکی می گویند نه اجماع صرف، و اعتبار آن نیز از آنِ مدرک خواهد بود نه خود اجماع. در اعتبار اجماع منقول نیز اختلاف وجود دارد. نوعی دیگر از اجماع وجود دارد به نام اجماع مرکب. در این نوع، اتفاق فقیهان از ترکیب دو یا چند نظریه به دست می آید. فی المثل دربارۀ موضوعی گروهی از فقیهان به حرمت و گروهی دیگر به کراهت نظر داده اند. از ترکیب این دو بر می آید که همگی اتفاق داشته اند که موضوع یادشده، واجب یا مستحب نبوده است. در اعتبار اجماع مرکب نیز همان بحث هایی که در اعتبار کلیت اجماع مطرح است، به قوت خود باقی است. بی اعتنایی یا مخالفت هر فرد را نسبت به اجماع، خَرق اجماع گویند.
معنی کلمه اجماع در دانشنامه اسلامی
اجماع در زبان عربی به معنای عزم و اتفاق است و در اصطلاح دانشمندان علم اصول، به اتفاق نظر اهل فن درباره یک موضوع گفته می شود.
معنای اصطلاحی
و در اصطلاح ، با توجه به اختلاف علمای اصول در شرایط حجیت اجماع ، تعریف های متعددی از آن ارائه شده است که به برخی از آن ها اشاره می شود:۱. اتفاق جماعتی از علما بر یکی از امور دینی که کاشف از رأی معصوم (علیه السلام) باشد؛۲. اتفاق امت محمد (صلی الله علیه وآله) بر یکی از امور دینی ؛ ۳. اتفاق اهل حل و عقد امت محمد (صلی الله علیه وآله)؛ ۴. اجتماع مجتهدان امت محمد (صلی الله علیه وآله) در یک عصر بر یکی از امور دینی؛ ۵. اتفاق اهل حرمین ( مکه و مدینه )؛ ۶. اتفاق اهل مصرین ( کوفه و بصره ).با توجه به اختلاف تعبیرهای موجود در تعریف اجماع، می توان چنین نتیجه گرفت که اجماع به معنای اتفاق جماعتی بر حکم شرعی است، به صورتی که در اثبات آن حکم مؤثر باشد. این تعریف دربرگیرنده تعریف های علمای شیعه و سنی است، هر چند آن ها در دلیل حجیت اختلاف دارند؛ اهل سنت می گویند: دلیل حجیت این است که امت بر خطا اجتماع نمی کنند؛ «لا تجتمع امتی علی خطاء»، ولی شیعه اجماع امت را به دلیل کشف از حکم معصوم (علیه السلام) حجت می داند.
اولین ادعای اجماع
اولین اجماعی که در تاریخ مسلمانان دلیل واقع شد، اجماع ادعا شده بر بیعت ابوبکر برای خلافت بر مسلمانان می باشد که پس از آن اجماع را دلیل همه مسائل فرعی و شرعی قرار داده و برای حجیت آن از کتاب ، سنت و عقل بهره گرفتند، که تمام این ادله و پاسخ آن ها در کتاب های اصولی آمده است.
اعتبار اجماع
...
[ویکی شیعه] اِجْماع اصطلاحی فقهی به معنای اتّفاق نظر فقیهان و عالمان دینی بر حکمی شرعی. اجماع نزد اهل سنت، اهمیت بسیاری دارد و یکی از منابع استنباط احکام است. در مسائل سیاسی نیز، اجماع اهل حل و عقد، از سوی آنان به عنوان دلیلی بر صحت و مشروعیت انتخاب خلیفه اول شمرده شده است.
برخلاف دیدگاه اهل سنت، بر اساس نظر امامیه، اجماع به تنهایی، اعتباری ندارد؛ بلکه اهمیت آن از این روست که می تواند دلیلی بر سنت معصومان و در اصطلاح فقهی کاشفِ سنت معصومان باشد.
برخی اعتبار آن را به واسطه قاعده لطف می دانند و برخی به واسطه حدس. اجماع، انواع و اقسامی دارد که مهمترین آن، اجماع منقول، محصّل و اجماع مرکب است.
[ویکی اهل البیت] اجماع به معنای اتفاق نظری است که در اثبات حکم شرعی مؤثر است. علمای شیعه اجماع را دلیل مستقلی در مقابل کتاب و سنّت نمی دانند. ایشان اجماع را تنها از این جهت که کشف از نظر معصوم می کند، حجّت می دانند، در حقیقت حجیّت مربوط به سنّت است که اجماع کاشف آن است. اجماع دارای اقسامی است؛ مانند اجماع بسیط، اجماع مرکب، اجماع محصل، اجماع منقول و ... . برای نمونه؛ اتفاق نظر همه فقها در یک مسئله را اجماع بسیط گویند؛ مانند: اجماع بر حرمت قیاس و اجماع بر واجب نبودن دعا هنگام دیدن هلال ماه.
اجماع در لغت از مادّه «جمع» به دو معنا آمده است: 1. اتفاق و انضمام چیزی به چیز دیگر؛ 2. عزم
اجماع در اصطلاح؛ یعنی اتفاق خاص. علمای علم اصول؛ این اتفاق خاص را با عبارت های مختلف بیان کرده اند از جمله:
-اتفاق فقهای مسلمین بر حکم شرعی؛
-اتفاق اهل حل و عقد از مسلمین بر حکم شرعی؛
-اتفاق امت حضرت محمد(ص) بر حکم شرعی؛ و سایر عبارت هایی که در تفسیر اتفاق خاص بیان شده است. ولی از ملاحظه تعریف ها و تفسیرهای مختلف می توان نتیجه گرفت که مراد از اتفاق خاص، اتفاق جماعتی است که اتفاق ایشان در اثبات حکم شرعی نافذ و مؤثّر است
اهل سنّت علی رغم اختلاف تعابیری که در توضیح و تفسیر اصطلاحی اجماع دارند، ولی در حجیّت اجماع اتفاق دارند و اجماع را در ردیف سایر ادله و منابع استنباط احکام قرار می دهند و آن را یکی از منابع مستقل برای رسیدن به حکم شرعی می دانند و حتی برخی از اهل سنت پا را فراتر گذاشته و در مقام تعارض اجماع و کتاب و سنت، اجماع را مقدّم دانسته و حتی مخالف آن را گمراه و کافر دانسته اند. اما علمای شیعه اجماع را دلیل مستقلی در مقابل کتاب و سنّت نمی دانند. ایشان اجماع را تنها از این جهت که کشف از قول معصوم می کند، حجّت می دانند. در حقیقت حجیّت مربوط به سنّت است که اجماع کاشف آن است. به همین دلیل شیعه اجماع را بر اتفاق جماعت اندک نیز اطلاق می کند، در صورتی که این اتفاق کم، کشف از قول معصوم کند، هرچند در اصطلاح چنین اتفاقی را اجماع نگویند، و اجماعی را که کشف از قول معصوم نکند، اجماع نمی گویند، هرچند تعداد مجمعین هم زیاد باشد و در اصطلاح نیز به آن اجماع گویند. این مطلب اساس اختلاف شیعه و سنی در مورد اجماع است
اجماع به اعتباراتی دارای اقسامی است:
معنی کلمه اجماع در ویکی واژه
جمع کردن.
در فقه اسلامی به معنی اتفاق کلمة فقها در مسئلهای یا ام
جملاتی از کاربرد کلمه اجماع
افکار عمومی یا باور همگانی به معادل جمعی نظرها، نگرشها و باورهای بخش قابل توجهی از اعضای جامعه گفته میشود؛ اگرچه در مورد تعریف افکار عمومی هیچ اجماعی وجود ندارد.
بحثهای زیادی دربارهٔ اینکه چه کسانی اهل بیت هستند، صورت گرفتهاست. هرچند که اختلافات زیادی بوده ولی یک اجماع بین شیعه است «اهل کسا» ویژهٔ علی، فاطمه، حسن و حسین اعضای خانه با مالکیت محمّدبن عبدالله است ولی اهل سنت نظرات متفاوتی دارد.
تا اهل عقل را بود اجماع و اتفاق کاندر فصول سال خزان آید و بهار
مسئله ایمان یا شرک ابوطالب، از مسائل دیرینه و اختلافی بین شیعه و سنی بودهاست که منجر به بحثهای طولانی در این خصوص شدهاست. به گزارش طباطبایی، اجماع اهل بیت پیامبر، منابع شیعی و برخی منابع اهل سنت، به ایمان ابوطالب اشاره دارند. در مقابل برخی منابع اهل سنت با ذکر روایاتی، گفتهاند وی هرگز مسلمان نشدهاست.
اجماع علماء سلف است و اتّفاق اهل سنّت که بهشت و دوزخ هر دو محدثاند ازلی نه، هر دو امروز آفریدهاند فانی نه، بهشت با هر چه در وی است از حور و عین و دوزخ با هر چه در وی است از حیّات و عقارب، باقیاند همیشه. فنا را بایشان راه نه.
در وبسایت راتن تومیتوز، ٪۵۶ از ۱۲۱ بررسی منتقدین مثبت است و این فیلم میانگینِ امتیاز ۵٫۴/۱۰ را در اختیار دارد. اجماع این وبسایت چنین مینویسد: «استودیو ۶۶۶ سبک کمدی-ترسناک خود را کاملاً به ۱۱ نمیرساند، اما اگر حال و هوای آن را داشتهباشید، این فیلم سفری فوقالعاده شاد و سرگرمکننده است.» این فیلم در متاکریتیک، که از میانگین وزنی استفاده میکند، بر اساس نظر ۲۶ منتقد امتیاز ۵۰ از ۱۰۰ را کسب کرده که نشانگر «نقدهای مختلط یا متوسط» است.
در وبسایت بازبینی جمعآوریکننده گوجه فرنگی، این فیلم دارای رتبه تأیید نقد است، با میانگین اجماع انتقادی این سایت می گوید: "استیکس" با اثری قدرتمند از سوزان ولف، به طرز تحریک آمیزی انسان را در حال جنگ با خود و جهان طبیعی به تصویر می کشد -- و استدلال می کند که بهترین سلاح ما شفقت است."
و قیل المراد بالکلّ الملائکة لاجماعهم علی انّ المقسّمات امرا هم الملائکة فیکون الکل من جنس واحد لانه عطف بعضها علی بعض بالفاء و ذلک یقتضی اتصالا و تعقیبا فتصیر التقدیر اقسم بالملئکة التی تذرو الریاح فتحمل السحاب فتجری بها و یقسّمها فی البلاد بین العباد ثم ذکر المقسم علیه. فقال: إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ ای انّ ما توعدون من الثواب و العقاب لصدق وقع اسم الفاعل موقع المصدر. و قیل لصادق ای ذو صدق وَ إِنَّ الدِّینَ لَواقِعٌ ای الحساب و الجزاء لکائن، ثمّ ابتدأ قسما آخر فقال: وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُکِ، قال ابن عباس حبکها حسنها و استواءها، یقال للنسّاج اذا نسج الثوب فاجاد ما احسن حبکه و قال سعید بن جبیر ذات الحبک ای ذات الزینة، معناه النجوم و قال مقاتل و الکلبی: الحبک الطرائق الحسنة مثل ما یظهر علی الماء من هبوب الریح و علی الرمل و الشعر الجعد و لکنها لا تری لبعدها من الناس، واحدتها حبیکة کالطریقة و الطرق و قیل الحبک الخطوط و قیل جمع حباک کالمثال و المثل. ثم ذکر جواب القسم فقال: إِنَّکُمْ، یعنی یا اهل مکه، لَفِی قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ. فی القرآن. و فی محمد (ص) یقولون فی القرآن سحر و کهانة و اساطیر الاولین و فی محمد ساحر و شاعر و مجنون و قیل قول مختلف ای مصدّق و مکذّب و مقرّ و منکر و محقّ و مبطل و قیل اختلافهم فی الساعة بالتکذیب و الشک لقوله: إِنْ نَظُنُّ إِلَّا ظَنًّا و قال تعالی: عَمَّ یَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ، الَّذِی هُمْ فِیهِ مُخْتَلِفُونَ.
استاد امام رَحِمَهُ اللّهُ گوید حقیقت آزادی اندر کمال عبودیّت بود چون در عبودیّت صادق بود او را از بندگی اغیار آزادی دهند امّا اگر بنده پندارد که بنده را مسلّم بود که وقتی لگام بندگی از سر فرو کند و یک لحظه از حد فراتر شود از آنجا که امر و نهی است و وی مَمَیِّز است در دار تکلیف، آن از دین بیرون آمدنست، خداوندتعالی پیغامبر را گفت صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ وَاَعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّی یَْأتِیَکَ الیَقینُ. مرا پرست تا وقت مرگ، میان مفسّران اجماعست که بیقین، اجل خواست و آنچه قوم اشارت کنند بدان از حرّیّت، آنست که بنده بدل در تحت بندگی هیچ چیز نشود از مخلوقات، نه از آنچه اندر دنیا است و نه از آنچه در آخرتست، دنیا را و هوا و آرزوی و خواست و حاجت و حظ را اندرو هیچ نصیب نباشد.
امروز اجماع امّت آنست که: آزاد زنان از یکی تا چهار روا است که بزنی.
جمله به مدینه فرو آمد باجماع مفسّران و در این سوره ناسخ و منسوخ نیست. و عن ابیّ بن کعب قال: قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة یا ایها النبی لم تحرم اعطاه اللَّه توبة نصوحا».
هر دعای خطبه کاندر وی صلاح ملک تست در تو و اولاد باجماع تو بادا مستجاب
و صعبترین آفتها دریت طریقت، صحبت کودکان است و هر که بچیزی ازین معنی مبتلا شد، اجماع پیرانست کی خدای عَزَّوَجَلَّ او را خوار و مخذول گردانید و از خود مشغول بکرد و اگر او را هزار هزار کرامت بود و انگار که بمرتبۀ شهدا رسید، زیرا که در خبرست بیان این، و نه آن دل مشغول است بمخلوقی و صعبت ترین آنست که این حدیث بر دل ایشان اندک نماید، و خوار فرا گیرند چنانک خدای تعالی میگوید وَتَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَهُوَ عِنْدَاللّهِ عَظیمٌ و ازین گوید واسطی رَحِمَهُ اللّهُ که چون خداوندتعالی خواهد که بندۀ را خوار کند او را بصحبت احداث مبتلا کند.
ابوحامد محمد غزالی در کتاب المستصفی اجماع را اتفاق نظر امت محمد بر امری دینی تعریف میکند و در توضیح آن مینویسد که برخلاف ظاهر روایت، اتفاق نظر همه مسلمانان لازم نیست بلکه افراد صاحبنظر که آنان را به «مجتهد صاحب فتوا» و «اهل حل و عقد» تعبیر میکند، موضوع اجماعاند. چرا که در مسائل دینی جایی برای اظهار نظر غیر متخصصین وجود ندارد.
زین الحق و الدّین شه اقلیم معالی آن کوست باجماع امم اعلم و احکم
مسلمانان در جوامع اسلامی رعایت احکام اسلامی را به صورت سنتی یک ضرورت میدانند.[نیازمند منبع] به قوانین اسلامی شریعت گفته میشود و فلسفه حقوقی اسلام را فقه میگویند و بیشتر شیعیان منابع فقهی را به قرآن، پیامبران، امامان و عقل تقسیم میکنند اما اهل تسنن معمولاً منابع فقهی را به قرآن، سنت، اجماع، قیاس، قول صحابی، استحسان و… طبقهبندی میکنند.
در وبگاه مکارم شیرازی پیرامون دیدگاه فقهای مسلمان دربارهٔ نجاست سگ آمدهاست که: «فقهای عظام شیعه، سگ را یکی از نجاسات میدانند و این حکم بین آنها اجماعی است. در مذاهب اسلامی، تنها گروهی که سگ را نجس نمیدانند مالکیها ـ یکی از فرق اهل سنت ـ هستند که آنها هم معتقدند احکام و دستورات مربوط به سگ، باید به صورت تعبّدی عمل شود. آنها با اینکه سگ را نجس نمیدانند، اما از روی تعبد ظرفی را که سگ لیسیده، هفت بار میشویند. شافعیه و حنابله نیز میگویند: این ظرف باید هفت بار تطهیر شود، که یک بار آن به صورت خاکمال است. آنها تقدم خاکمال بر شستن را شرط نمیدانند.»
این سوره مکّی است به مکه فرو آمده باجماع مفسّران و بعدد کوفیان بیست و هشت آیت است، دویست و بیست و چهار کلمه، نهصد و بیست و نه حرف و درین سوره نه ناسخ است و نه منسوخ. و در فضیلت سوره ابی بن کعب روایت کند از مصطفی (ص) گفت: هر که این سوره برخواند، خدای عزّ و جلّ او را از آن مؤمنان کند که نوح پیغمبر ایشان را دعا کرد و دعای وی اندرو رساند. قوله إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ قال النّبی (ص): «هو اوّل نبیّ بعث»
قاعده ید بر اساس روایات، سیره عقلا و اجماع ثابت شده است. اما برخی از فقیهان در شرایط این قاعده اختلاف نظر دارند.
خیرالدین زرکلی در الاعلام سال وفات ابن ربن را ۲۴۷ دانستهاست. اگرچه در مورد تاریخ درگذشت ابن ربن نیز اجماع وجود ندارد، ولی به دلیل معاصر بودن وی با متوکل، بهصورت تقریبی میتوان گفت تا نیمهٔ قرن سوم زنده بودهاست.دیوید توماس نیز با ارائهٔ محاسباتی، حدود سال ۲۴۵ هجری را پایان هشتاد سال زندگی ابن ربن تخمین زدهاست.